گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد سوم
برخورد منطقی اسلام با یهودیان



برخورد منطقی اسلام با یهودیان قرآن کریم در آیات پنجاه و نهم و شصتم سورهي آل عمران به نشانهي تولد حضرت آدم و عیسی
علیهما السلام اشاره میکند و میفرماید: 59 و 60 . إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ* الْحَقُّ مِن
رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ الْمُمْتَرِینَ در واقع مثال عیسی نزد خدا، همچون مثال آدم است؛ [که] او را از خاك آفرید، سپس به او گفت:
پس [فوراً موجود] شد.* [این مطالبِ] حقّ، از جانب پروردگار توست؛ پس از تردید کنندگان مباش. شأن نزول: حکایت «! باش »
آنان از پیامبر صلی الله علیه و آله «1» . شده که گروهی از مسیحیان نجران با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفتوگو میکردند
به سوي خداي یگانه و اینکه از طرف او رسالت » : پرسیدند: ما را به جمله چیز دعوت میکنی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود
مسیحیان «. راهنمایی مردم را به عهده دارم و مسیح بندهاي از بندگان اوست و حالاتی بشري داشت و مانند دیگران غذا میخورد
نجران این سخن را نپذیرفتند و به تولد بدون پدر عیسی علیه السلام اشاره کردند و آن را دلیل بر الوهیت (یعنی خدا بودن) او
آیهي فوق بدین مناسبت نازل شد و به آنان پاسخ داد که اگر عیسی علیه السلام بدون پدر به دنیا آمده، هیچگاه دلیل «2» . خواندند
بر آن نیست که او فرزند خدا یا عین خدا باشد؛ زیرا این موضوع دربارهي آدم به شکل عجیبتري تحقّق یافت و او بدون پدر و
مادر به دنیا آمد. ص: 127 نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي فوق به آفرینش دو بعد آدم اشاره شده است.
که این جمله اشاره به آفرینش جسم و جنبهي مادي انسان است؛ و در جملهي بعد فرمود: ،«. او را از خاك آفرید » : ابتدا فرمود
2. آیهي فوق «. به کالبد آدم دمید « حیات و روح » ، یعنی با فرمان آفرینش ؛«. سپس به او گفت: موجود شو! او هم موجود گردید »
اشاره میکند که قدرت و آفرینش خدا محدود به راههاي طبیعی (مثل تولد فرزند از پدر و مادر) نیست بلکه او میتواند انسان را
به عبارت دیگر، بعد جسمی انسان میتواند از جسم پدر (و مادر) به وجود آید یا از «2» . بدون مادر یا بدون پدر و مادر خلق کند
جسم دیگري مثل خاك تشکیل شود؛ چرا که عناصر موجود در بدن انسان همان عناصر موجود در خاك است. 3. مفسران قرآن
حق همواره از طرف پروردگار خواهد » دو احتمال مطرح کردهاند: الف) مقصود آن است که « الْحَ قُّ مِن رَّبِّکَ » دربارهي جملهي
چرا که حق به معناي واقعیت است و واقعیت عین هستی است و هستی همه از وجود او میجوشد و باطل، عدم و نیستی «3» «. بود
این » است و با ذات او بیگانه است؛ پس هر چه از طرف خداست حق است و باطل در آنها راه ندارد. ب) مقصود آن است که
البته هر دو معنا با «1» «. خبرهایی که به تو داده شد، همگی حقایقی ص: 128 از طرف پروردگار است
آیه سازگار است. آموزهها و پیامها: 1. از تولد بدون پدر عیسی علیه السلام تعجب نکنید (و او را خدا نپندارید)، که تولد آدم
عجیبتر بوده است. 2. هر انسان دو بعد جسمی و الهی دارد که هر دو مخلوق خداست. 3. خدا قادر است انسان را مستقیم یا
غیرمستقیم از عناصر خاك بیافریند، پس در قدرت او در تولد عیسی علیه السلام شک نکنید. 4. در اخبار قرآن تردید نکنید که هر
چه از طرف خدا میآید حق است و باطل در آنها راه ندارد. *** قرآن کریم در آیهي شصت و یکم سورهي آل عمران به جریان
مباهله، یعنی مبارزهي صلحآمیز مسلمانان با مسیحیان اشاره میکند و میفرماید: 61 . فَمَنْ حَ آجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ
فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنَا وَ أَبْنَآءَکُمْ وَ نِسَآءَنَا وَ نِسَآءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکذِبِینَ تفسیر قرآن مهر جلد
سوم، ص: 129 و هر گاه بعد از دانشی که تو را [حاصل] آمده، (باز) کسانی در (مورد) آن با تو به بحث (و ستیز) برخیزند، پس
بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و خودمان و خودتان، را دعوت کنیم، سپس مباهله میکنیم؛ و لعنت خدا را بر » : بگو
شأن نزول: در روایات اسلامی آمده است که وقتی سخن از مباهلهي بین پیامبر صلی الله علیه و آله و «. دروغگویان قرار میدهیم
مسیحیان شد، نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در اینباره بیندیشند و مشورت کنند؛ و نتیجهي مشاورهي آنها
صفحه 39 از 127
این شد که اگر مشاهده کردید محمد با جمعیت زیاد و جار و جنجال به مباهله آمد، نترسید و با او مباهله کنید، زیرا حقیقتی در کار
او نیست و از این رو متوسّل به غوغاسازي شده است؛ و اگر مشاهده کردید که محمد با افراد محدود و فرزندان خردسالش به
میعادگاه آمد، از مباهله با او بپرهیزید که خطرناك است و بدانید که او پیامبر خداست. هنگامی که همگان در روز موعود به
میعادگاه آمدند، دیدند پیامبر صلی الله علیه و آله فرزندش حسین را به آغوش دارد و دست حسن را گرفته و علی علیه السلام و
بگویید. مسیحیان با دیدن این « آمین » فاطمه علیها السلام همراه او هستند و به آنها سفارش میکند که هرگاه من دعا کردم شما
صحنه سخت به وحشت افتادند و از مباهله صرفنظر کردند. و حاضر به مصالحه شدند و با پذیرش شرایط مسلمانان تسلیم شدند.
ص: 130 نکتهها و اشارهها: 1. در اصطلاح قرآن مباهله به معناي نفرین کردن دو نفر به یکدیگر «1»
یعنی چند نفر که دربارهي یک مسألهي مهم مذهبی اختلاف دارند، در یک محل جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند «1» ؛ است
و از او بخواهند که دروغگو را لعنت نماید و مجازات کند. 2. جریان مباهلهي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران،
نشانهي ایمان و راستی دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود. اگر کسی به کار و دعوت خود و نتیجهي مباهله ایمان نداشته
باشد، اقدام به این کار نمیکند؛ چرا که اگر دعاي او به اجابت نرسد و مخالفان در همان صحنه به مجازات الهی گرفتار نشوند،
نتیجهاي جز رسوایی نخواهد داشت. از این روست که گفتهاند جریان مباهله یکی از نشانههاي صدق دعوت پیامبر صلی الله علیه و
آله است. 3. مفسران و محدثان شیعه و اهل سنت تصریح کردهاند که آیهي مباهله در حقّ اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نازل
همان فاطمه علیها « زنان ما » همان حسن و حسین علیهما السلام و مقصود از واژهي « فرزندان ما » شده است؛ یعنی مقصود از واژهي
تفسیر قرآن «3» . و در این مورد روایات فراوانی حکایت شده است «2» همان علی علیه السلام است « جانهاي ما » السلام و مقصود از
این مزیتی است که هیچ «1» . مهر جلد سوم، ص: 131 و برخی این آیه را قويترین دلیل فضیلت اهلبیت علیهم السلام میدانند
تویی که نفس رسولی هم از کلام «2» . کس بر اهل بیت علیهم السلام در آن پیشی نگرفته و هیچ انسانی به این فضیلت نرسیده است
حسن و حسین علیهما السلام را فرزندان پیامبر صلی » که « أبناءَنا » خداي چنانکه هست در این آیهي مباهله دال 4. آیهي فوق با تعبیر
در حقیقت بر یک تفکر جاهلی عرب خط بطلان کشید؛ چرا که آنان فرزندان دختر را فرزند حقیقی انسان « الله علیه و آله خواند
نمیدانستند و تنها فرزندان پسر (نوه پسري) را فرزند خود میدانستند. 5. آخرین برگ برندهي مؤمنان واقعی دعاست. چنانچه کسی
در برابر منطق و استدلال و معجزه تسلیم حق نشد، میتوان از غیب کمک گرفت و با او به مبارزهاي معنوي برخاست. اما رتبهي دعا
6. آیهي فوق فقط به مباهلهي پیامبر صلی الله علیه و آله و «3» . و نفرین در مبارزه با دشمن، بعد از منطق و استدلال قرار دارد
مسیحیان نجران اشاره میکند، اما مباهله در برابر مخالفان یک حکم عمومی است؛ یعنی چنانچه استدلالهاي افراد باایمان و پارسا
بر دشمن تأثیرگذار نشد، میتوانند مخالفان را به مباهله دعوت کنند. در این مورد روایاتی نیز در منابع اسلامی تفسیر قرآن مهر جلد
7. مباهله در روز بیست و چهارم یا بیست و پنجم ماه ذي الحجه، در محلی بیرون از شهر «1» . سوم، ص: 132 حکایت شده است
به جاي آن ساخته شده که تقریباً در یک « مسجد الاجابه » مدینه واقع شد که اکنون داخل شهر مدینه قرار دارد و مسجدي به نام
کیلومتري مسجد النبی صلی الله علیه و آله است. 8. در آیهي فوق، فاطمه علیها السلام در کنار مردان مطرح است. این نشان میدهد
که زنان در مواقع حساس تاریخ اسلام حضور داشته و به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامی کمک کردهاند. 9. آیهي فوق و
شأن نزول آن نشان میدهد که در مباهله، که نوعی دعاست، شخصیت افراد مهمتر از تعداد آنهاست؛ از این رو پیامبر صلی الله علیه
و آله تعدادي اندك اما بسیار بزرگوار و با شخصیت و عزیز را براي مباهله به همراه برد. 10 . واژهي لعنت به معناي دوري از رحمت
الهی است، و از این آیه استفاده میشود که دروغگویان مستحق لعنت الهیاند، یعنی از رحمت الهی دور میشوند. آموزهها و
پیامها: 1. از مباهله (نفرین دستهجمعی دو طرفه) میتوان به عنوان وسیلهاي براي مبارزه با دشمنان اسلام استفاده کرد. 2. در مرحلهي
نخست با دشمنان مبارزهي منطقی کنید و اگر اثر نکرد ص: 133 مباهله نمایید. 3. پس از روشن شدن
صفحه 40 از 127
حقایق و استدلال منطقی، جاي بحث و جدل نیست. 4. در مباهله از نزدیکترین و با کیفیتترین افراد استفاده کنید. 5. علی علیه
السلام همچون جان پیامبر صلی الله علیه و آله، و حسن و حسین علیهما السلام فرزندان او و فاطمه علیها السلام خانوادهي حقیقی
6. دروغگویان سزاوار لعنت الهی (و دوري از رحمت خدا) هستند. *** قرآن کریم در آیات شصت و دوم و شصت و «1» . اوست
سوم سورهي آل عمران به حقانیت داستانهاي قرآن و برخی صفات الهی اشاره میکند و با هشدار به مفسده جویان میفرماید: 62
و 63 . إِنَّ هذَا لَهُوَ الْقَ َ صصُ الْحَقُّ وَ مَا مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ* فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ در واقع تنها
حکایتهاي حقیقی (مسیح) همین است. و هیچ معبودي، جز خدا نیست؛ و قطعاً تنها خدا شکستناپذیر فرزانه است.* و اگر روي
برتابند، پس در حقیقت خدا به [حال] فسادگران، داناست. نکتهها و اشارهها: 1. داستانهایی که در قرآن کریم حکایت شده است
همچون افسانهها و اساطیر و رمانهاي غیرواقعی و خیالی نیست که آمیخته با خرافات و دروغ و تحریف باشد، بلکه داستانهاي «2»
حق و مطابق با واقعیت خارجی است. آري شخص حکیم و فرزانه چنین داستانهایی را حکایت میکند. 2. اگر جمعیتی پس از
هستند که تفسیر قرآن مهر « مفسدهجویانی » نیستند، بلکه « حقجو » ، روشن شدن حق، باز هم به گفتههاي لجوجانهي خود ادامه دهند
جلد سوم، ص: 134 هدفشان تخریب عقاید صحیح مردم است و باید آنها را تحت نظر گرفت. 3. در این آیات به چهار صفت الهی
اشاره شده است: الف) توحید و اینکه هیچ معبودي جز خدا نیست؛ ب) قدرت شکستناپذیر خدا؛ ج) حکمت و فرزانگی او؛ د)
علم و آگاهی خدا نسبت به دیگران. آري خداي حکیم و دانا جز حق نمیگوید و با قدرت شکستناپذیرش ترسی از حقگویی
ندارد. آموزهها و پیامها: 1. داستانهاي قرآن خیالی و غیرواقعی نیست. 2. خدا را به فرزانگی، شکستناپذیري، دانایی و توحید
بشناسید. 3. روي گردانی از حق، نوعی مفسدهجویی است. 4. فسادگران جامعه بدانند که تحت نظر خدا هستند (و روزي به
مجازات خواهند رسید). *** قرآن کریم در آیهي شصت و چهارم سورهي آل عمران با دعوت پیروان ادیان الهی به وحدت
پیرامون مسائل مشترك، محورهاي گفتوگوي ادیان را بیان میکند و میفرماید: 64 . قُلْ یأَهْلَ الْکِتبِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلِمَۀٍ سَوَآءٍ بَیْنَنَا وَ
اي اهل » : بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَ لَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ بگو
کتاب! بیایید، به سوي سخنی که میان ما و میان شما یکسان است که: جز خدا را نپرستیم و هیچ چیزي را شریک او قرار ندهیم؛ و
و ص: 135 اگر [از این دعوت] «. بعضی از ما، بعض [دیگر] را- به غیر خدا- به پروردگاري برنگزینیم
نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم مردم را به نقطههاي مشترك بین اسلام و «. گواه باشید که ما مسلمانیم » : روي برتابند، پس بگویید
اهل کتاب (یهود و مسیحیت) فرا میخواند. در واقع قرآن با این طرز استدلال به ما میآموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام
اهداف مقدس با شما همکاري کنند، از پا ننشینید و دستکم در قسمتی از اهداف که با شما مشتركاند همکاري کنید و آن را
« توحید » پایهي پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید. 2. مسیحیان، مدعی تثلیث (خدایان سه گانه) هستند و میگویند منافاتی با
را فرزند خدا میدانند. آیهي فوق نداي وحدت و اتحاد به آنها « عُزیر » ندارد. یهودیان نیز مدعی توحید هستند و در عین حال
ممکن است اشاره به این « ارباب » میدهد و میفرماید همهي شما که ادعاي توحید دارید، بیایید گرد توحید جمع شوید. 3. واژهي
باشد که نباید دانشمندان و علماي منحرف را که از مقام خود سوء استفاده میکنند و حلال و حرام خدا را به دلخواهِ خویش تغییر
میدهند، به رسمیت شناخت و از آنها پیروي کرد. همچنین، ممکن است اشاره به این باشد که مسیح یک انسان است، پس نباید او
4. حکایت شده که عَدي، فرزند حاتم، قبلًا «1» . را به الوهیت شناخت و در همان حال، نباید از دانشمندان منحرف پیروي کرد
مسیحی بود و سپس اسلام آورد. او بعد از نزول آیهي فوق به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله عرض کرد: ما هیچ گاه علماي خود
را عبادت نمیکردیم. ص: 136 پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا میدانستید که آنها به میل
خود احکام خدا را تغییر میدهند و شما از آنها پیروي میکردید؟ عَدي گفت: آري. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این همان
نکتهاي که در آیه و در روایت فوق بدان اشاره شده آن است که قانونگذاري و تشریع حلال و حرام «1» . پرستش و عبودیت است
صفحه 41 از 127
5. آیهي فوق «2» . خدا قرار داده است « شریک » به دست خداست و هر کس، دیگري را در این موضوع صاحب اختیار بداند، او را
در قسمتی از نامهي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مَقُوقِس پادشاه مصر و قیصر روم آمده و آنها را دعوت به وحدت و توحید
6. این آیه، محورها و مبانی گفتوگوي پیروان ادیان الهی را ترسیم کرده است، که همان توحید، نفی شرك و «3» . کرده است
نفی بردگی فکري و پرستش غیرخداست. آموزهها و پیامها: 1. پیروان ادیان الهی اصول مشترك خود را بیابند و پیرامون آنها گرد
آیند. 2. توحید، نفی شرك و نفی ربوبیت غیرخدا، محورهاي اساسی گفتوگوي پیروان ادیان الهی است. 3. مسلمانان تسلیم (حق
4. پیروان ادیان غیراسلام بدانند که روي و توحید) باشند و از رويگردانی دیگران نهراسند. ص: 137
گردانی از اصول مشترك ادیان الهی، (نوعی سرکشی و) عدم تسلیم در برابر خداست (که مجازات خاص خود را دارد). *** قرآن
کریم در آیهي شصت و پنجم سورهي آلعمران با بیان اشتباهات تاریخی یهودیان و مسیحیان و مبانی گفتوگوي ادیان میفرماید:
65 . یأَهْلَ الْکِتبِ لِمَ تُحَآجُّوَنَ فِی إِبْرهِیمَ وَ مَآ أُنزِلَتِ التَّوْرَیۀُ وَ الإِنجِیلُ أِلَّا مِن بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ اي اهل کتاب! چرا در [باره] ابراهیم،
بحث (و ستیز) میکنید؟ در حالی که تورات و انجیل فرو فرستاده نشد، مگر بعد از او، پس آیا خردورزي نمیکنید؟! نکتهها و
اشارهها: 1. ابراهیم علیه السلام دو فرزند به نام اسحاق و اسماعیل داشت و یعقوب و موسی از نسل اسحاق بودند و بعدها از میان
بنی اسرائیل (: فرزندان یعقوب) عیسی علیه السلام به دنیا آمد، ولی از آنجا که ابراهیم علیه السلام پیامبري بزرگ است، پیروان
ادیان الهی تلاش میکردند او را به خود نسبت دهند و گاهی برخی افراد سبک سر یهود و مسیحی او را پیرو مذهب خود
میخواندند، در حالی که این مطلب بر خلاف عقل و مسلّمات تاریخی بود. 2. با اینکه سخن یهودیان و مسیحیان در این مورد
استفاده میکند. البته شاید این تعبیر نوعی بیدارباش هم باشد؛ چرا که « یا أهل الکتاب » باطل است، اما قرآن از خطاب محترمانهي
3. این آیه نیز به یکی از اصول و «1» . اگر کسی اهل کتاب باشد و در آن تفکر و تعمّق کند، سخن بیمنطق و نادرست نمیگوید
مبانی گفتوگوي ادیان اشاره میکند و ص: 138 آن این که در این مناظرات، براساس عقل و تاریخ
صحیح سخن بگویید. آموزهها و پیامها: 1. در گفتگوهاي بین ادیان، برخلاف مسلمات تاریخی و غیرمعقول سخن نگویید. 2. در
مناظره براساس منطق، استدلال و عقل سخن بگویید. 3. اهل کتاب برخلاف کتاب خود و عقل و مسلّمات تاریخی ادعا نکنند (که
این کار شایستهي آنان نیست). *** قرآن کریم در آیهي شصت و ششم سورهي آل عمران به یکی دیگر از مبانی گفتوگوي
ادیان اشاره میکند و میفرماید: 66 . هأَنتُمْ هؤُلآءِ حجَجْتُمْ فِیمَ ا لَکُم بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَ آجُّونَ فِیمَا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا
تَعْلَمُونَ هان شما [اهل کتاب] کسانی هستید که درباره آنچه شما (نسبت) به آن دانشی داشتید، بحث (و ستیز) کردید؛ پس چرا
درباره آنچه شما بدان هیچ دانشی ندارید، بحث (وستیز) میکنید؟! و خدا میداند، و شما نمیدانید. نکتهها و اشارهها: 1. انسان
نباید در مورد اموري که از آنها آگاهی کامل ندارد به بحث و جدل بپردازد؛ اینگونه سخن گفتن انسان را به حقیقت نمیرساند
بلکه به خطا و لغزش دچار میکند. چه بیند چشم نابینا ز خورشید چه داند دیو سرکش جام جمشید 2. در این آیه نیز یکی از مبانی
گفتوگوي پیروان ادیان الهی بیان شده و آن این که آنان باید براساس علم سخن بگویند، و در مورد مسائلی که از آنها اطلاع
ندارند بحث نکنند. ص: 139 آموزهها و پیامها: 1. بر مبناي علم سخن بگویید و بحث کنید. 2. در
گفتوگوي بین ادیان، سخنان غیرعلمی نگویید. 3. خدا آگاه است (پس مراقب باشید که در محضر او خلاف واقع سخن نگویید).
*** قرآن کریم در آیهي شصت و هفتم سورهي آل عمران بر ادعاهاي باطل یهودیان و مسیحیان در مورد ابراهیم علیه السلام خط
بطلان میکشد و او را به طور صحیح معرفی میکند و میفرماید: 67 . مَا کَانَ إِبْرهِیمُ یَهُودِیّاً وَ لَا نَصْرَانِیّاً وَ لکِن کَانَ حَنِیفاً مُّسْلِماً وَ مَا
کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ابراهیم یهودي و مسیحی نبود؛ و لیکن حق گرایی مسلمان بود؛ و از مشرکان نبود. نکتهها و اشارهها: 1. ابراهیم
علیه السلام حنیف بود. او پردههاي تقلید و تعصب را درید و در محیط و عصري که مردم غرق بتپرستی بودند، هرگز تسلیم بتها
حنیف ابراهیم علیه » و حقگرا و یکتاپرست خالص و پاك بود. 2. مشرکان بتپرست عرب صدر اسلام، خود را اهل دین «1» نشد
صفحه 42 از 127
میگفتند و در حقیقت معناي حنیف با معناي ضد « حُنفاء » معرفی میکردند و این سخن آن قدر شایع شده بود که به آنها « السلام
با ص: 140 جملهي « حنیف » آن، یعنی بتپرستی، همخوان شده بود؛ از این رو در آیهي فوق عنوان
3. اصطلاح «1» . همراه شد تا هرگونه احتمال شرك از ابراهیم علیه السلام، منتفی شود «. مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود »
تنها به پیروان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفته نمیشود، بلکه در قرآن، واژهي اسلام به معناي وسیع ،« مسلمان » یعنی ،« مُسلِم »
به کار میرود؛ و ابراهیم علیه السلام پرچمدار اینگونه توحید « تسلیم مطلق در برابر فرمان خدا و توحید کامل و خالص » آن، یعنی
بود، پس او مسلمان بود. 4. ابراهیم علیه السلام قبل از تولد موسی و عیسی علیهما السلام زندگی میکرد، پس نمیتواند یهودي یا
مسیحی باشد؛ از این رو ادعاي برخی مسیحیان و یهودیان در مورد انتساب ابراهیم علیه السلام به خود، باطل است. آموزهها و پیامها:
1. ابرهیم علیه السلام را نادرست معرفی نکنید، که او حقگرا، یکتاپرست و تسلیم حق بود. 2. واقعیات تاریخی را تحریف نکنید و
به دروغ پیامبران الهی را به خود منتسب نکنید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و هشتم سورهي آل عمران نزدیکترین افراد به
ابراهیم علیه السلام را معرفی میکند و میفرماید: 68 . إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْرهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ اللَّهُ وَلِیُّ
الْمُؤْمِنِینَ در حقیقت سزاوارترین مردم به ابراهیم، کسانی هستند که از او پیروي کردند، و این پیامبر و کسانی که [به آیین او] ایمان
آوردهاند؛ و خدا، سرپرست مؤمنان است. ص: 141 نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق یک اصل اساسی را
بیان کرده است و آن این که ولایت و ارتباط با پیامبران، تنها با ایمان و پیروي از آنهاست؛ بنابراین نزدیکترین افراد به ابراهیم علیه
السلام مؤمنانی هستند که از مکتب او پیروي کردند. احترام پیامبران به خاطر مکتب آنهاست نه به خاطر نژاد و قبیلهي آنان؛ بنابراین
اهل کتاب بر خلاف اعادي خود، از ابراهیم علیه السلام دورند؛ زیرا با عقاید شركآمیز خود از اصل توحید منحرف شدهاند، در
حالی که این اصل مهمترین آموزهي دعوت ابراهیم علیه السلام بود؛ و پیامبر اسلام و مسلمانان که بر این اصل تأکید میکنند،
نزدیکترین افراد به ابراهیم علیه السلام هستند. 2. در راستاي اصل فوق، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حکایت شده که در
و در روایتی از علی علیه السلام حکایت شده که سزاوارترین مردم به «. سلمان از ما اهل بیت است » : مورد سلمان فارسی میفرمود
پیامبران کسانی هستند که به دستورات آنها بیش از همه عمل میکنند. سپس حضرت آیهي فوق را تلاوت کرد و فرمود: دوست
محمد صلی الله علیه و آله کسی است که اطاعت فرمان خدا کند، اگر چه نَسَ بش از او دور باشد؛ و دشمن محمد صلی الله علیه و
آموزهها و پیامها: 1. پیوند اصلی مردم با «1» . آله کسی است که نافرمانی پیشه کند، اگر چه خویشاوندي او با پیامبر نزدیک باشد
2. نسبت رهبران الهی، پیوند مکتبی است، نه ارتباطات خویشاوندي، نژادي، زبانی یا منطقهاي. ص: 142
ایمانی فراتر از نسبتهاي خویشاوندي است؛ چه بسیار افرادي که در ظاهر خویشاوندند، اما از نظر فکري و اعتقادي از هم دورند.
3. اگر نزدیکی به پیامبران (و رهبران الهی) را میطلبید از آنان پیروي کنید. 4. اگر ولایت خدا را میطلبید ایمان آورید. *** «1»
قرآن کریم در آیهي شصت و نهم سورهي آل عمران به تلاشهاي بیهودهي برخی یهودیان و مسیحیان براي گمراهی مسلمانان
اشاره میکند و میفرماید: 69 . وَدَّت طَّآئِفَۀٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتبِ لَوْ یُضِ لُّونَکُمْ وَ مَا یُضِ لُّونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ دستهاي از اهل کتاب
گمراهی شما را، آرزو میکردند؛ در حالی که جز خودشان را گمراه نمیکنند، و (لی با درك حسّی) متوجه نمیشوند. شأن نزول:
از یهود میکوشیدند تا برخی از سرشناسان مسلمان را به سوي آیین خود دعوت «2» برخی از مفسران حکایت کردهاند که گروهی
کنند و با وسوسههاي شیطانی از اسلام باز گردانند، که اگر این کار تحقّق پیدا میکرد، ضربهي بزرگی بر اسلام وارد میشد و
تفسیر قرآن مهر جلد «3» . زمینهاي براي تزلزل دیگران پدید میآمد. آیهي فوق نازل شد و در این زمینه به مسلمانان هشدار داد
شاید اشاره به یک نکتهي روانشناختی باشد که انسان ناخودآگاه ،«. آنان متوجه نیستند » سوم، ص: 143 نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
تحت تأثیر سخنان خودش قرار میگیرد و هنگامی که میکوشد دیگران را با دروغ و تهمت و سفسطه گمراه کند، خودش از آثار
آن در امان نمیماند و کمکم این خلافگوییها در روح و جان او اثر میگذارد و آنها را باور میکند و در نتیجه خودش گمراه
صفحه 43 از 127
آن شغالک رفت اندر خمّ رنگ اندر آن خم کرد یک ساعت درنگ پس، برآمد پوستش رنگین شده که منم طاووس «1» . میشود
علیین شده (مولوي) 2. این آیه در حقیقت تهاجم فرهنگی دشمن و توطئهي آنان را افشا میکند و در آیات بعد قسمتهاي دیگري
این آیه به برنامهریزي دشمن در مورد انحرافات فکري، و آیات بعد به حقپوشی و تاکتیکهاي «2» . از این توطئه روشن میشود
فرهنگی- روانی آنان اشاره میکند. 3. آیهي فوق به دشمنان اسلام هشدار میدهد که دست از کوشش بیحاصل خود بردارند؛
چرا که تربیت مسلمانان حقیقی در مکتب پیامبر صلی الله علیه و آله حساب شده و آگاهانه است و آن چنان اسلام در جان آنان
جاي گرفته و به آن عشق میورزند که احتمال نمیرود تبلیغات دشمنان بر آنها تأثیر بگذارد و گمراه شوند. 4. یکی از آموزههاي
این آیه دشمنشناسی است که موجب در امان ماندن از آسیبهاي احتمالی آنان میشود؛ آري، خطر تهاجم فکري و فرهنگی از
«3» . مهمترین خطرهاست که دفع آن نیازمند هشدار جدّي و هوشیاري و شناخت ترفندهاي دشمنان است
ص: 144 آموزهها و پیامها: 1. مراقب کژ راهههاي دشمن باشید و خطر انحرافات عقیدتی را جدّي بگیرید. 2. ترفندهاي دشمنان را
بشناسید (و براي مبارزه با آنها چاره اندیشی کنید). 3. دشمنان اسلام ناآگاهانه، خود فریبی میکنند (و خودشان در دام کژ
راهههایی که حفر کردهاند سقوط میکنند). *** قرآن کریم در آیات هفتاد و هفتاد و یکم سورهي آل عمران به یهودیان و
مسیحیان در مورد کفر و حق پوشی هشدار میدهد و میفرماید: 70 و 71 . یأَهْلَ الْکِتبِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِئَایتِ اللَّهِ وَ أَنتُمْ تَشْهَدُونَ* یأَهْلَ
الْکِتبِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ اي اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر میورزید، در حالی که شما (به
درستیِ آن) گواهی میدهید؟!* اي اهل کتاب! چرا حق را با باطل میآمیزید، و حقیقت را پوشیده میدارید، در حالی که شما
میدانید؟! نکتهها و اشارهها: 1. اطلاع از کتابهاي الهی و گواهی بر مطالب آنها کافی نیست، بلکه باید در عمل نیز نشانههاي الهی
را تأیید کرد و از آن پیروي نمود، یعنی به آنها کفر نورزید؛ به عبارت دیگر، لازمهي آگاه بودن از کتاب و شهادت بر آن، قبول و
پیروي آن است. سعدیا گرچه سخندان و مصالحگویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست (سعدي) 2. روش اهل کتاب در
ایجاد انحراف و پوشاندن حقایق، مخصوص آن عصر نبود؛ امروزه نیز تحریفگران بسیاري که گاهی خود را خاورشناس و
مستشرق و یا مورخ معرفی میکنند، با تصرف در کتابها و دایرة المعارفها، سیمایی ناحق از اسلام تصویر میکنند، تا مردم را از
3. گاهی انسان ناآگاهانه گرفتار انحراف یا حقپوشی میشود، که در این صورت باید مطلب را «1» . ایمان آوردن به آن بازدارند
براي او توضیح داد تا حقیقت برایش روشن شود و از کژراههي کفر و حقپوشی بازگردد، اما گاهی برخی افراد لجوج آگاهانه به
کژراهه میروند و راه کفر و انکار در پیش میگیرند و حقپوشی میکنند، که در این صورت استدلال و توضیح کارساز نیست و
لازم است ضربهاي به وجدان آنها وارد شود تا بیدار گردند. اهل کتاب (یهود و مسیحیان) از نوع دوم هستند؛ چون نشانههاي
حقانیت اسلام را در کتابهاي خود خواندهاند، ولی حق پوشی میکنند. 4. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن است که از مخاطب
پرسش میکند و پاسخ آن را نمیدهد که وجدان مخاطب داوري کند تا شاید بیدار شود و از کژراهه باز گردد. در آیات فوق از
همین شیوهي تربیتی استفاده شده است. آموزهها و پیامها: 1. آگاهانه حقپوشی و انکار حقیقت نکنید. 2. یهودیان و مسیحیان به
حقانیت اسلام پی بردهاند ولی لجاجت میکنند. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و دوم سورهي آل عمران یکی از توطئههاي
72 . وَ قَالَت طَّآئِفَۀٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتبِ فرهنگی- تبلیغاتی دشمنان اسلام را افشا میکند و میفرماید: ص: 146
در آغاز روز به آنچه » : ءَامِنُواْ بِالَّذِي أُنزِلَ عَلَی الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَ اکْفُرُواْ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ و دستهاي از اهل کتاب گفتند
بر کسانی که ایمان آوردهاند، فرود آمده، (ظاهراً) ایمان آورید، و در پسین آن [روز]، کفر ورزید، تا شاید آنان [از اسلام] باز
گردند. شأن نزول: حکایت شده که دوازده نفر از دانشمندان یهود تصمیم گرفتند صبحگاهان نزد حضرت محمد صلی الله علیه و
آله بیایند و اظهار ایمان کنند، ولی در آخر روز از اسلام برگردند و بگویند ما محمد را دیدیم ولی سخنان او با آنچه در تورات و
انجیل آمده است مطابقت ندارد. آنان با این نقشهي ماهرانه میخواستند به مردم عادي اینگونه وانمود کنند که اگر اسلام مکتب
صفحه 44 از 127
خوبی بود و مورد تأیید ادیان سابق بود، اهل علم و کتاب از آن دست برنمیداشتند؛ و بدین وسیله در تازهمسلمانان تزلزل و تردید
یهود برداشت « نقشهي ویرانگر » آیهي فوق فرود آمد و پرده از روي این «1» . ایجاد کنند و سایر یهودیان را از مسلمان شدن بازدارند
و نشان داد که آنان براي متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیلهاي استفاده میکنند. نکتهها و اشارهها: 1. یهودیان میگفتند:
بعید نیست که منظور از آغاز و پایان روز فاصلهي کوتاه بین ایمان و «. در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز از آن برگردید »
کفر باشد، خواه از آغاز روز شروع شود یا وقت دیگر؛ که این کوتاهی فاصله سبب خواهد شد که ساده لوحان بگویند: آنها اسلام
را از دور، چیز خوبی ص: 147 پنداشتند ولی از نزدیک چیز دیگري یافتند و از این رو به سرعت از آن
بازگشتند. 2. یهودیان امیدوار بودند که تازه مسلمانان از دین خود باز گردند؛ چرا که این عده از دانشمندان یهود بودند و در بین
تازهمسلمانان نیز افراد سست عنصري وجود داشتند که ممکن بود تحت تأثیر این نقشهي ماهرانه قرار گیرند. 3. آیهي فوق و آیهي
بعد در حقیقت از آیات اعجازآمیز قرآن بود که پرده از اسرار یهود و دشمنان اسلام برمیداشت. مسلمانان در پرتو این آیات بیدار
شدند و از وسوسههاي دشمن دوري جستند. 4. مواظب تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی دشمنان باشیم. این گونه نقشههاي فرهنگی-
تبلیغاتی منحصر به آن زمان نبود و در عصر ما نیز به صورت دیگري اجرا میشود. امروزه دشمنان اسلام با مجهزترین شبکههاي
تبلیغاتی در جهان میکوشند تا پایههاي عقاید اسلامی مسلمانان و به ویژه نسل جوان را ویران سازند و آنان را نسبت به آیین خود
به تردید اندازند پس هشدار قرآن پابرجاست. آموزهها و پیامها: 1. مواظب عناصر نفوذي دشمن باشید (که ممکن است از پشت به
شما ضربه بزنند). 2. مراقب تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی دشمنان اسلام باشید (و آنها را خنثی سازید). 3. دشمنان براي ایمان شما نقشه
میکشند تا شما را از اسلام باز گردانند (پس مراقب باشید). 4. زودباور نباشید و به ایمان آوردن دشمنان اسلام دلخوش نکنید
(که ص: 148 شاید توطئه باشد). *** قرآن کریم در آیات هفتاد و سوم و هفتاد و چهارم سورهي آل
عمران بخش دیگري از توطئهي فرهنگی- تبلیغاتی دشمنان اسلام را افشا میکند و با پاسخ به آنها میفرماید: 73 و 74 . وَ لَا تُؤْمِنُواْ
إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَي هُدَي اللَّهِ أَن یُؤْتَی أَحَدٌ مِّثْلَ مَآ أُوتِیتُمْ أَوْ یُحَآجُّوکُمْ عِندَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَآءُ
وَ اللَّهُ وسِعٌ عَلِیمٌ* یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَآءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْ لِ الْعَظِیمِ و جز به کسی که از دین شما پیروي میکند، (واقعاً) ایمان
اهل کتاب به همدیگر میگفتند: تصوّر نکنید) که به کسی، نظیر آنچه به شما ) «. در حقیقت هدایت، هدایت خداست » : نیاورید. بگو
در حقیقت (این) بخشش، به دست خداست؛ به هر » : داده شده، داده میشود، یا در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث میکنند. بگو
کس (شایسته بداند و) بخواهد میدهد؛ و خدا گشایشگري داناست.* رحمتش را به هر کس (شایسته بداند و) بخواهد، اختصاص
ایمان نیاوردن نسبت » نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد مقصود اهل کتاب از «. میدهد؛ و خدا داراي بخشش بزرگ است
دو احتمال دادهاند: الف) مقصود آنان تأکید بر این است که ایمان شما تنها جنبهي ظاهري داشته باشد و تنها ،« به پیروان ادیان دیگر
با پیروان آیین خودتان یعنی نژاد یهود پیوند برقرار کنید. زیرا آنها معتقد بودند که نبوت تنها در نژاد یهود خواهد بود. ب) مقصود
تفسیر قرآن مهر جلد «1» . آن است که این توطئه باید کاملًا محرمانه باشد و آن را جز براي یهودیان بازگو نکنید تا مبادا فاش گردد
2. افشاي این توطئهي محرمانهي یهود توسط قرآن و بازگو کردن سخنان آنها میتواند درس عبرت و وسیلهي سوم، ص: 149
هدایتی براي مخالفان اسلام و مایهي دلگرمی مسلمانان باشد. 3. دشمنان اسلام در توطئههاي خود به پنهان کاري سفارش میکنند
و به غیر خود اعتماد ندارند و دیگران را لایق افتخارات الهی نمیدانند. 4. در این آیات دو تذکر اساسی به توطئهگران داده شده
است: الف) هدایت واقعی هدایت الهی است؛ بنابراین دین و نژاد یهود معیار هدایت و گمراهی نیست. ب) مواهب الهی، هم چون
مقام نبوت و رهبري، به دست خداست و هر کس را شایسته بداند و بخواهد به او میبخشد و این نعمتها مخصوص نژاد یهود
نیست. 5. بخشش خدا تابع خواست و ارادهي او، و ارادهي الهی تابع حکمت و علم اوست، پس به کسانی میبخشد که شایستگی
لازم را در آنها بیابد. آموزهها و پیامها: 1. دشمنان مخفیانه علیه مسلمانان توطئه میکنند (پس مراقب آنان باشید). 2. دشمنان اسلام
صفحه 45 از 127
افرادي نژادپرست هستند که میخواهند مواهب الهی را در انحصار خود درآورند. 3. هدایت و بخشش الهی به دست خداست (نه
در اختیار دشمنان اسلام). 4. توطئهها و سخنان دشمنان اسلام را بیپاسخ نگذارید. *** ص: 150 قرآن
. کریم در آیهي هفتاد و پنجم سورهي آل عمران به برخوردهاي متفاوت اهل کتاب با امانتهاي مردم اشاره میکند و میفرماید: 75
وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتبِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَّا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَآئِماً ذلِکَ بَأَنَّهُمْ قَالُواْ لَیْسَ
عَلَیْنَا فِی الأُمِّیِّنَ سَبِیلٌ وَ یَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ و از اهل کتاب، کسی است که اگر او را بر ثروت زیادي امین بداري،
آن را به تو باز میگرداند؛ و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناري امین بداري، آن را به تو باز نمیگرداند؛ مگر تا زمانی که
در (مورد) کسانی که درس نخواندهاند [و کتاب الهی ندارند]، بر » : بر [سر] او ایستاده باشی. این بخاطر آن است که آنان میگفتند
و بر خدا دروغ میبندند؛ در حالی که آنان میدانند. شأن نزول: حکایت شده که مرد ثروتمندي مقدار «. [زیان] ما راهی نیست
یهودي به امانت گذاشت و او با امانتداري و درستکاري، سر موقع آنها را باز گرداند. و مردي « عبد اللّه بن سلام » زیادي طلا نزد
آیهي فوق نازل شد و «1» . یهودي به امانت گذاشت و او در آن امانت خیانت کرد « فنحاص » از قریش نیز مقدار کمی طلا نزد
یهودي اول را بر امانتداري ستود و یهودي دوم را به واسطهي خیانت در امانت نکوهش کرد. البته برخی نیز حکایت کردهاند که
قسمت اول آیه مربوط به مسیحیان و قسمت دوم مربوط به یهودیان است. البته مانعی ندارد که آیه به هر دو مطلب اشاره داشته باشد
و در هر حال موجب انحصار معناي آیه در موارد فوق نمیشود. ص: 151 نکتهها و اشارهها: 1. عدهاي
از اهل کتاب در امانت خیانت میکردند، نه همهي آنها و قرآن براي خلاف کاري عدهاي، همهي اهل کتاب را محکوم نمیکند.
از اصل خیانت در امانت، به مراتب خطرناكتر است؛ زیرا آنان ،« غصب اموال مردم را مجاز میدانند » 2. منطق غلط یهودیان که «1»
خود را در این کار صاحب حق معرفی میکنند و حتی این مطلب جنبهي اعتقادي و مذهبی به خود میگیرد. آري، توجیه گناه
یک اصل کلی و اساسی دربارهي روحیهي یهود ،« مگر زمانی که بالاي سر او ایستاده باشی » بالاتر از گناه است. 3. از جملهي
به رسمیت نمیشناسند و مسلمانان براي ،« قدرت » استفاده میشود و آن این که آنان در پرداخت حقوق دیگران هیچ اصلی را، جز
گرفتن حقوق خود از یهودیان، هیچ راهی جز کسب قدرت ندارند. این اصل در عصر حاضر نیز با تجاوزها و پیمانشکنیها و
خیانتهاي اسرائیل نسبت به حقوق مسلمانان فلسطین به اثبات رسید. و این یکی از مطالب جالبی است که قرآن در مورد روان
شناختی یهودیان بیان کرده است. 4. باز پس دادن امانت، در ادیان الهی، از جمله اسلام، سفارش شده است. در روایتی از امام
جزء برنامههاي او « اداي امانت » و « راستگویی » صادق علیه السلام حکایت شده که خدا هیچ پیامبري را مبعوث نکرد، مگر اینکه
5. ریشهي تجاوزگري و ص: 152 «2» . بود که باید هم دربارهي نیکان و هم بدکاران رعایت گردد
خیانتکاري یهودیان دو چیز است: اول آنکه به غلط میپنداشتند که برتر از دیگران هستند و از این رو مانعی ندارد که به حقوق
آنان تجاوز کنند. دوم آنکه آگاهانه به خدا دروغ میبستند و گناهان خود را به وسیلهي دین توجیه میکردند. 6. دروغگویی بد
است، دروغگویی آگاهانه بدتر، و دروغ بستن به خدا از همه بدتر است و یهودیان اینگونه بودند. آموزهها و پیامها: 1. همهي اهل
کتاب را نیک ندانید که برخی از آنان خیانتپیشهاند. 2. برخی از اهل کتاب تصور غلطی از خود دارند و خود را برتر از دیگران
میپندارند و مانعی براي تجاوزکاري خود نمیبینند. 3. توجیه گناه یکی از عوامل زمینهساز رواج خلافکاري است. 4. حق خود را
با قدرت از تجاوزگران اهل کتاب بگیرید که آنان جز زور نمیشناسند. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و ششم سورهي آل عمران
به صفت پسندیدهي وفاي به عهد اشاره میکند و میفرماید: 76 . بَلَی مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ آري، کسی که
به پیمان خود وفا کند و [خود را] حفظ کند، پس حتماً خدا پارسایان (خود نگهدار) را دوست میدارد. نکتهها و اشارهها: 1. وفاي
به عهد و امانتداري در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است. در حدیثی از امام سجاد علیه السلام حکایت شده که تفسیر قرآن مهر
جلد سوم، ص: 153 اداي امانت بر همهي شما لازم است. سوگند به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق برانگیخت، اگر
صفحه 46 از 127
قاتل پدرم حسین بن علی بن ابی طالب علیهما السلام همان شمشیري را که با آن مرتکب قتل او شد، به صورت امانت به من
2. پیمان داراي اقسامی است و وفاي به عهد نیز مراحلی دارد: «1» . میسپرد [و من از او میپذیرفتم]، امانت او را باز پس میدادم
د) عهد «4» ؛ ج) عهد مردم با یکدیگر «3» ؛ ب) عهد انسان با خدا «2» ؛ الف) عهد خدا از طریق فطرت یا از طریق پیامبران با انسان
وفاي به عهد در تمام اقسام و مراحل فوق لازم است. آدمی گر خون بگرید از گرانباري رواست کانچه «5» . رهبر با امت و بالعکس
نتوانست بردن آسمان، بر دوش اوست (صائب) 3. این آیه تقوا و پارسایی را معیار دوستی با خدا میداند، البته زمینهي محبت و
لطف الهی نسبت به انسان و مقیاس ارزش و شخصیت انسان نزد خداست. 4. وفاداري نسبت به پیمان و امانتداري از مصادیق تقوا
و پارسایی است که به خاطر اهمیتش، جداگانه در کنار تقوا ذکر شده است. ص: 154 آموزهها و پیامها:
1. وفاداري و تقوا زمینهساز محبت و لطف خداست. 2. اگر دوستی خدا را طالبید پارسا شوید. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و
هفتم سورهي آل عمران به پیامدهاي منفی پیمانشکنی و سوگندهاي دروغ اشاره میکند و میفرماید: 77 . إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ
اللَّهِ وَ أَیْمنِهِمْ ثَمَناً قَلِیلًا أُوْلئِکَ لَا خَلقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَ لَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیمَۀِ وَ لَا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ براستی
کسانی که پیمان خدا و سوگندهایشان را به بهاي اندکی میفروشند، آنان هیچ بهرهاي در آخرت برايشان نخواهد بود؛ و خدا با
آنان سخن نخواهد گفت و در روز رستاخیز به آنان نظر نخواهد کرد و رشدشان نمیدهد (و از گناه پاکشان نخواهد ساخت؛) و
عذاب دردناکی براي آنهاست. شأن نزول: داستان نزول آیهي فوق دو گونه حکایت شده است: نخست آنکه برخی از دانشمندان
یهود که پس از گسترش اسلام، موقعیت اجتماعی خود را در میان یهودیان در خطر دیدند، کوشیدند تا نشانهایی که در تورات در
مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وجود داشت و شخصاً آنها را حکایت کرده بودند، تحریف نمایند و حتی حاضر شدند
سوگند یاد کنند که آن جملههاي تحریف شده، که خود به تورات اضافه کرده بودند، از ناحیهي خداست؛ از این رو، آیهي فوق
اشعَث بن » فرود آمد و شدیداً به آنها اخطار کرد. دومین شأن نزولی که براي آیهي فوق حکایت شده آن است که شخصی به نام
میخواست با دروغگویی زمین دیگري را مالک شود ص: 155 و حتی آمادهي سوگند شده بود. « قیس
. نکتهها و اشارهها: 1 «1» . ترسید و به حق اعتراف کرد و زمین را به صاحبش برگرداند « اشعَث » در این هنگام آیهي فوق نازل شد و
آیهي فوق در مورد خلافکاري یهود و یا برخی افراد نازل شده است اما معناي آیه منحصر در آنان نیست و به صورت کلی و
عمومی بیان شده است و شامل همهي کسانی که این صفات را دارند، میگردد. 2. سوگندشکنی و پیمانشکنی پنج پیامد منفی
دارد: الف) بی بهره بودن در آخرت؛ ب) محرومیت از سخن گفتن خدا با آنان؛ ج) محرومیت از نظر و لطف الهی؛ د) محرومیت از
نزدیکی و » پاکی و آمرزش الهی؛ ه) گرفتار شدن به عذاب دردناك. 3. پیامدهاي پنج گانهي فوق، گویا اشاره به مراحل تدریجی
از خداست؛ کسی که به خدا نزدیک میشود، نخست مشمول یک سلسله مواهب معنوي میشود و هنگامی که نزدیکتر « دوري
شد، خدا با او سخن میگوید، باز نزدیکتر میشود و خدا بر او نظر رحمت میافکند، و هنگامی که از آن هم نزدیکتر شد، او را
از آثار لغزش و گناه پاك میسازد؛ در نتیجه از عذاب دردناك نجات مییابد. ولی کسانی که در مسیر پیمانشکنی و سوگندهاي
آن ،« بهاي اندك » 4. مقصود از «2» . دروغ قرار گرفتهاند، از این برکات محروم میشوند و مرحله به مرحله عقبنشینی میکنند
است که هرگونه بهاي مادي در برابر گناه پیمانشکنی و سوگندشکنی، حتی اگر ریاستهاي وسیع و دامنهداري تفسیر قرآن مهر
جلد سوم، ص: 156 باشد، باز هم قلیل و ناچیز است؛ چون این گناهان بسیار بزرگ است. دینفروشی مایه کردن، هست خسران
مبین سودمند آن کس که دنیا صرف کرد و دین خرید 5. سخن گفتن خدا با انسان، نشانهي لطف او و یکی از نعمتهاي معنوي و
لذت بخش است، ولی مقصود از سخن گفتن خدا با بندگان، سخن گفتن معمولی با زبان نیست؛ خداي متعال جسم نیست تا زبان
. داشته باشد؛ پس مقصود الهام قلبی و یا ایجاد امواج صوتی در فضاست، همانطور که با موسی علیه السلام سخن گفت. 6
پیمانشکنی و سوگند دروغ از گناهان کبیره است؛ و چنین عذابها و تهدیدهاي سخت و پی در پی در قرآن کریم در مورد
صفحه 47 از 127
آموزهها و پیامها: 1. پیمانفروشی و سوگندفروشی به هر قیمتی که باشد بهایش اندك و «1» . گناهان دیگر مطرح نشده است
معاملهاي زیانآور است. 2. پیمانشکنی و سوگندشکنی گناه بزرگی است که انسان را از لطف الهی محروم میسازد و فرجامی
عذابآلود دارد. 3. اگر لطف و آمرزش الهی و بهرهي آخرت و نجات از آتش را میطلبید، به پیمان و سوگند خود وفادار باشید.
*** قرآن کریم در آیهي هفتاد و هشتم سورهي آل عمران تحریفگران و خیانتکاران علمی را افشا میکند و میفرماید: 78 . وَ إِنَّ
مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُنَ أَلْسِنَتَهُم بَالْکِتبِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتبِ وَ مَا هُوَ مِنَ الْکِتبِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عَندِ اللَّهِ وَ مَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَی
اللَّهِ ص: 157 الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ و در واقع برخی از آنان دستهاي هستند که زبانشان را به [خواندن]
آن » : کتاب میپیچانند تا بپندارید آن [را که میخوانند،] از کتاب (خدا) است؛ در حالی که آن از کتاب (خدا) نیست. و میگویند
در حالی که آن از نزد خدانیست، و بر خدا دروغ میبندند، در حالی که آنان میدانند. نکتهها و اشارهها: 1. یکی «. از نزد خداست
از گناهان خاص عالمان، عوامفریبی همراه با لفّاظی و خیانت علمی است که در آیهي فوق بدان اشاره شد. مقصود آن است که
برخی دانشمندان یهود به هنگام تلاوت کتاب (تورات) زبان خود را میپیچند تا وانمود کنند که آنچه میخوانند از کتاب خداست
و بدین وسیله کتاب الهی را تحریف میکنند. 2. دروغ آگاهانه و مغرضانه در مسائل دینی از بزرگترین گناهان است؛ چرا که «1»
خیانت به فرهنگ، تفکر، عقیده و دین انسانهاست و مردم را به اشتباه میاندازد و گمراه میسازد و از همه مهمتر آنکه تهمت بر
خداست. 3. خداي متعال دانشمندانی را که با خیانت علمی، مطالب دینی را تحریف میکنند رسوا میسازد. این مطلب هشداري
است به خیانتپیشگان و آموزهاي است براي دیگران. آموزهها و پیامها: 1. آگاهانه به خدا دروغ نبندید و کتابهاي آسمانی را
تحریف نکنید. 2. برخی از اهل کتاب (یهودیان و ...) تحریفگرند و آگاهانه تهمت میزنند. ص: 158
3. دانشمندانی را که خیانت علمی و تحریفگري میکنند افشا نمایید. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و نهم سورهي آل عمران
بشر پرستی را ممنوع میکند و با اشاره به عوامل پرورش عالمان ربانی میفرماید: 79 . مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتبَ وَ الْحُکْمَ وَ
النُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَاداً لِّی مِن دُونِ اللَّهِ وَ لکِن کُونُواْ رَبنِیِّنَ بَمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتبَ وَ بِمَا کُنتُمْ تَدْرُسُونَ براي هیچ بشري
و لیکن «. غیر از خدا، بندگان من باشید » : سزاوار نیست که خدا به او، کتاب و حکم و پیامبري دهد؛ سپس [او] به مردم بگوید
(سزاوار مقام پیامبر آن است که بگوید: مردمی) ربّانی باشید، به سبب آنکه همواره کتاب [خدا] را میآموختید و از آن رو که
پیوسته درس میخواندید. شأن نزول: حکایت شده که برخی از یهودیان و مسیحیان خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسیدند
و گفتند: آیا مایل هستی تو را پرستش کنیم و مقام الوهیت براي تو قایل شویم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: پناه بر خدا، که من
شاید اهل کتاب «1» . اجازه دهم کسی جز پروردگار یگانه مورد پرستش قرار گیرد، خدا هرگز مرا براي چنین امري نفرستاده است
میپنداشتند که مخالفت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با الوهیت مسیح علیه السلام به خاطر آن است که خود سهمی از این
موضوع ندارد و یا براي بد نام کردن پیامبر صلی الله علیه و آله این پیشنهاد را مطرح کردند. ص: 159 اما
آیهي فوق جواب صریح و قاطعی به این افراد داد و بیان داشت که نه پیامبر اسلام و نه هیچ پیامبر دیگري را نباید پرستید و اگر
مسیحیان هم خیال میکنند حضرت مسیح علیه السلام آنان را به پرستش خویش دعوت کرده است اشتباه میکنند. نکتهها و
اشارهها: 1. آیهي فوق در مقام نفی مطلق است؛ یعنی افرادي که از جانب خدا فرستاده شدهاند و بهرهي وافري از علم و حکمت
دارند، هیچگاه از مرحلهي بندگی و عبودیت تجاوز نمیکنند و به پرتگاه شرك در نمیغلتند. و همیشه پیامبران در مقابل خدا از
افراد عادي خاضعترند و دیگران را نیز به پرستش و فروتنی در برابر خدا فرا میخوانند. 2. هدف پیامبران تنها پرورش افراد عادي
نبود، بلکه تربیت افرااد عادي نبود، بلکه تربیت افراد ربّانی، یعنی معلمان و مربیان و رهبران گروههاي انسانی بود که خودشان با خدا
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهاند مرد اگر هست به جز «1» . پیوند محکمی داشته باشند و دیگران را نیز اینگونه تربیت کنند
آن است که تعلیم معناي وسیع و گستردهاي دارد و هرگونه آموزش از « تدریس » و « تعلیم » عالم ربانی نیست (سعدي) 3. تفاوت
صفحه 48 از 127
طریق گفتار و کردار، نسبت به افراد با سواد و بی سواد را شامل میشود، اما تدریس به آموزشهایی گفته میشود که از روي
در مورد کتابهاي « درس » 4. واژهي ص: 160 «2» . کتاب و دفتر باشد؛ پس تدریس اخص از تعلیم است
چند عنصر در این مفهوم دخالت دارند که عبارتاند از: الف) پیوسته خواندن چیزي؛ ب) کهنه شدن اثر «1» . الهی به کار رفته است
گفتهاند؛ د) باقی ماندن اثر چیزي، و از « درس » گویند؛ ج) تکرار چیزها که به همین مناسبت تدریس استاد را « دَرس الاثر » که آن را
پس میتوان گفت که درس کتابهاي الهی، مثل قرآن، «2» . این رو به اثري که در ذهن باقی ماند درس علم و درس کتاب گویند
به معناي مراجعهي مکرر به آن است که یکی از مراحل استفاده از این کتاب الهی است که در ردیف روخوانی، قرائت، تلاوت و
حفظ قرار میگیرد. 5. پیامبران و اولیاي خدا معبود ما نیستند، اما ما وظیفه داریم آنها را دوست بداریم و به آنها احترام بگذاریم و از
زحمات آنان قدردانی کنیم و پیرو آنان باشیم. حکایت شده که شخصی از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: اجازه میدهی تو را
سجده کنیم؟ حضرت فرمود: سجده براي غیر خدا جایز نیست. پیامبر خود را تنها به عنوان یک بشر احترام کنید، ولی حق او را
6. معلمان و مربیان و رهبران جامعه، باید ربّانیپرور باشند که لازمهاش «3» . بشناسید و از او پیروي کنید
ص: 161 ربانّی بودن خود آنان است و دیگر این که کتاب (خدا) را تعلیم دیده و درس گرفته باشند. 7. راهکار اساسی ربانّی شدن
این است که انسان تحت تربیت رهبر الهی قرار گیرد؛ رهبري که از کتابهاي آسمانی آموزش دیده باشد و به شاگردان خود درس
دهد. چنین رهبري به سوي خداي خود دعوت میکند، نه به سوي خود؛ و این مقتضاي کتابهاي الهی است. دست را مسپار جز در
دست پیر حق شده است آن دست را دستگیر (مولوي) آموزهها و پیامها: 1. هدف پیامبران آن است که شما دانشمندان الهی و
ربّانی شوید. 2. مبلغان و رهبران دینی به سوي خود فرا نخوانند (بلکه به سوي خداي خود فراخوانند). 3. تعلیم و تعلّم کتابهاي
آسمانی، ربّانیپرور است. 4. معلمی انتخاب کنید که با کتاب الهی انس داشته باشد (تا شما را ربانّی تربیت کند). 5. محور تعلیم و
تدریس شما کتاب الهی (قرآن) باشد. *** قرآن کریم در آیهي هشتادم سورهي آل عمران پرستش فرشتگان و پیامبران را نفی
میکند و میفرماید: 80 . وَ لَا یَأْمُرَکُمْ أَن تَتَّخِ ذُواْ الْمَلئِکَ ۀَ وَ النَّبِیِّنَ أَرْبَاباً أَیَأْمُرُکُم بَالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ و [براي پیامبر سزاوار
نیست] که به شما دستور دهد که فرشتگان و پیامبران را، پروردگارِ [خود] انتخاب کنید. آیا پس از آنکه شما مسلمان شدید، به
شما دستور کفر ورزیدن میدهد؟! ص: 162 نکتهها و اشارهها: 1. این آیه اولًا، پاسخ به مشرکان عرب
است که خود را پیرو « صابئان » است که فرشتگان را دختران خدا میپنداشتند و نوعی ربوبیت براي آنها قایل بودند؛ ثانیاً، پاسخی به
را فرزند خدا « عُزَیر » معرفی میکردند و مقام فرشتگان را تا سر حد پرستش بالا میبردند و ثالثاً، پاسخی است به یهود که « یحیی »
معرفی میکردند و سهمی از ربوبیت براي او قایل بودند. آیهي فوق به همهي آنها پاسخ میدهد که براي هیچ پیامبري شایسته
نیست مردم را به ربوبیت و پرستش غیر خدا دعوت کند. 2. پیامبران معصوماند و از مسیر فرمان خدا منحرف نمیشوند. 3. هرگونه
پرستش غیر خدا و به ویژه بشرپرستی، محکوم است و آزادگی و استقلال شخصیت، روح انسان را پرورش میدهد؛ همان روحی
دعوت کنندگان به » از « دعوت کنندگان به سوي حق » که بدون آن شایستهي نام انسان نخواهد بود. 4. یکی از راههاي شناساییِ
آن است که دعوت کنندگان به حق مثل پیامبران و امامان، هرگاه قدرتی را در اختیار میگیرند مردم را به سوي « سوي باطل
اهداف مقدس دینی و انسانی، مثل توحید و آزادگی و عدالت، دعوت میکنند؛ ولی دعوت کنندگان به سوي باطل، پس از
5. در حدیثی حکایت شده که روزي امام علی علیه «1» . پیروزي، مردم را به طرف فردپرستی و بندگی خویش دعوت میکنند
رسید (که یکی از شهرهاي مرزي عراق است)، گروهی از دهقانان در برابر او به سجده افتادند و طبق روش « انبار » السلام به سرزمین
خود به حضرت علی علیه السلام اداي احترام کردند. ص: 163 امام علی علیه السلام نه تنها به این کار
رضایت ندادند که برآشفتند و فریاد زدند: این چه کاري بود که انجام دادید؟ ... مردم گفتند: این کاري است که براي
بزرگداشت زمامداران خود انجام میدهیم. امام علی علیه السلام فرمودند: به خدا قسم، زمامداران شما از این کار بهرهاي
صفحه 49 از 127
6. کفر اقسامی دارد: انکار خدا نوعی از کفر «1» . نمیگیرند و شما خود را در دنیا به رنج و در آخرت به بدبختی گرفتار میسازید
آموزهها و پیامها: 1. غیرخدا را «2» . است و ربّ قرار دادن غیر خدا نیز نوع دیگري است؛ چرا که شرك در ربوبیت اوست
پروردگار خویش قرار ندهید که کفر است. 2. رهبران دینی، مسلمانان را به غیرخدا و کفر دعوت نکنند (بلکه به توحید فراخوانند).
3. فرشتهپرستی و پیامبرپرستی ممنوع است (پس آزاده و مسلمان باشید). *** خداي متعال در آیهي هشتاد و یکم سورهي آل
عمران از یک پیمان مقدس که با تمام پیامبران بسته شده سخن میگوید و میفرماید: 81 . وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثقَ النَّبِیِّنَ لَمَآ ءَاتَیْتُکُم مِّن
کِتبٍ وَ حِکْمَ ۀٍ ثُمَّ جَ آءَکُمْ رَسُولٌ مُّ َ ص دِّقٌ لِّمَ ا مَعَکُمْ لَتُؤمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنصُ رُنَّهُ قَالَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَ ذْتُمْ عَلَی ذلِکُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ
فَاشْهَدُواْ وَ أَنَاْ مَعَکُم مِّنَ الشهِدِینَ ص: 164 و (یاد کنید) هنگامی را که خدا، از پیامبران پیمان محکم
گرفت، که هر گاه به شما کتاب و فرزانگی دادم، سپس فرستادهاي به سوي شما آمد که موّید آن چیزي است که با شماست، حتماً
آري) ) » : گفتند «؟ آیا اقرار کردید؟ و پیمان محکم مرا بر آن پذیرفتید » : به او ایمان آورید و قطعاً یاریش کنید. [آنگاه خدا] گفت
نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق به یک اصل «. پس گواه باشید؛ و من [نیز] با شما از گواهانم » : خدا به آنان] گفت ] «. اقرار کردیم
آنها نسبت به هر پیامبري که «1» کلی و عمومی اشاره دارد، یعنی بشارت به پیامبران پیشین در مورد پیامبران بعدي و پیمان گرفتن از
بعد از آنها فرستاده میشود. 2. پیامبران الهی همگی داراي هدف مشترك هستند؛ از این رو هر پیامبري به آمدن پیامبر بعدي
بشارت میدهد و همدیگر را تأیید و یاري میکنند. 3. همهي پیامبران (و پیروان ادیان الهی) موظفاند که به پیامبر اسلام ایمان
آورند و در احادیث نیز به این مطلب اشاره شده است. در حدیثی از امام علی علیه السلام حکایت شده که هنگامی که خدا، آدم و
سایر پیامبران را آفرید، از آنها عهد و پیمان گرفت که هرگاه محمد صلی الله علیه و آله برانگیخته شد، به او ایمان آورند و او را
4. پیمان گرفتن از پیامبران، نوعی پیمان گرفتن از پیروان آنها نیز هست. پس مقصود از پیمان فوق، پیمان از «2» . یاري کنند
امتهاي آنان و نسلهاي بعدي نیز ص: 165 هست که عصر پیامبران بعدي را درك میکنند. دین
فطرت از نبی آموختیم در ره حق مشعلی افروختیم 5. آیهي فوق در مورد جانشینان پیامبران نیز صادق است و جانشینان راستین آنها
در آیهي فوق، دربارهي علی علیه السلام «. او را یاري کنید » و اینکه در روایات حکایت شده که جملهي «1» از آنان جدا نیستند
6. تفاوت برنامهي پیامبران همانند تفاوت برنامهي دو استاد یا دو استاندار است که در اصول «2» . است، اشاره به همین مطلب است
علمی و سیاسی داراي هدف و جهت واحدي هستند، ولی در مسائل جزئی، به خاطر تفاوتهاي فردي دانشجویان یا شرایط
7. در میثاق فوق، ایمان به پیامبر همراه با یاري او مطرح شده است؛ چرا که تنها «3» . منطقهاي، برنامههاي گوناگونی ارائه میدهند
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی مؤیّد و یاور یکدیگر باشند (چرا «4» . ایمان به پیامبران کافی نیست بلکه یاري آنها نیز لازم است
که برنامهي مشترکی را دنبال میکنند). 2. از همهي پیامبران در مورد پیامبر بعدي (و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) پیمان
وفاداري گرفته شده و خدا شاهد این پیمان است. 3. در برابر رهبران الهی دو وظیفه دارید: تأیید و پشتیبانی. *** تفسیر قرآن مهر
جلد سوم، ص: 166 قرآن کریم در آیهي هشتاد و دوم سورهي آلعمران به عاقبت پیمانشکنی اشاره میکند و میفرماید: 82 . فَمَن
تَوَلَّی بَعْدَ ذلِکَ فَأُوْلئِکَ هُمُ الْفسِقُونَ و کسانی که بعد از این (پیمان محکم)، روي برتابند، پس تنها آنان نافرمانبردارند. نکتهها و
اشارهها: 1. تاریخ نشان داده که پیروان هیچ آیینی به آسانی حاضر نیستند، دست از آیین خود بردارند و در برابر پیامبر جدید که از
طرف خدا فرستاده شده، تسلیم گردند، بلکه با تعصب و سرسختی خاصی بر آیین قدیم میایستند و از آن دفاع میکنند و این مسأله
سرچشمهي بسیاري از جنگهاي مذهبی است که در طول تاریخ واقع شده است. 2. انسان در مسیر خداشناسی، حق، عدالت، ایمان
و اخلاق راه تکامل را میپوید و همچون دانشآموزي است که مدارج تحصیلی خود را یکی پس از دیگري طی میکند. حال اگر
در کلاس یکی از پیامبران بماند و بالاتر نرود، چیزي جز رکود و عقبماندگی نصیب او نخواهد شد. همانطور که بسیاري از
و خود را از مزایاي آن محروم ساختند. 3. پیمان شکنان افرادي «1» پیروان آیینهاي کهن در برابر حقایق دین اسلام تسلیم نشدند
صفحه 50 از 127
فاسق و نافرماناند؛ چرا که وفاي به عهد، دستوري الهی است و هر کس پیمانشکنی نماید در حقیقت قانون الهی را نقض کرده
2. تأیید است. آموزهها و پیامها: 1. پیمانشکنان، فرمان الهی را نقض کرده و قانون شکناند. ص: 167
نکردن و یاري ننمودن پیامبر آخر (الزمان) نافرمانی و فسق به شمار میآید. 3. پس از پیمان بستن آن را نقض نکنید که فاسق به
شمار میآیید. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و سوم سورهي آلعمران به گوهر دین که همان تسلیم شدن در مقابل خداست
اشاره میکند و میفرماید: 83 . أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّموتِ وَ الأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ و آیا غیر از
دین خدا را میطلبند؟! در حالی که هر کس در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه تسلیم اوست؛ و فقط به سوي او بازگردانده
در این موارد به معناي وسیع آن یعنی تسلیم شدن انسان و غیرانسان در برابر خداست. « اسلام » میشوند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
در آیهي فوق دو تفسیر ارائه شده است: الف) تسلیم اختیاري در برابر خدا، همان تسلیم در برابر « خواه و ناخواه » 2. در مورد تعبیر
قوانین تشریعی خداست و تسلیم اجباري، در برابر قوانین تکوینی خداست. یعنی خداي متعال دو گونه فرمان در عالم هستی دارد:
یک سلسله از فرمانهاي او به صورت قوانین طبیعی یا ما فوق طبیعی است که بر موجودات جهان حاکم است. اینها همان قوانین
تکوینی است که همه، بیاختیار تابع آن قوانین هستند و، بدین معنا، همه تسلیم و مسلمان هستند. و نوع دوم فرمانها، همان احکام و
قوانینی است که دین به انسان عرضه میکند. اینها همان قوانین تشریعی است که تسلیم در برابر آنها جنبهي تفسیر قرآن مهر جلد
هستند. آري « مسلمان » سوم، ص: 168 اختیاري دارد و تنها افراد با ایمان به خاطر تسلیم شدن در برابر قوانین دینی، شایستهي نام
مؤمنان از روي اختیار تسلیم قوانین الهیاند و کافران به اجبار تنها تابع قوانین تکوینی خدا هستند. ب) احتمال دوم در معناي جملهي
مذکور آن است که: افراد با ایمان در حال رفاه و آرامش و از روي رغبت و اختیار به سوي خدا میروند، اما افراد بیایمان تنها به
3. هر کسی در جهان هستی تسلیم خداست؛ «1» . هنگام گرفتاري و مشکلات طاقتفرسا به سوي او میشتابند و او را میخوانند
برخی به اجبار و برخی با اختیار، اما از آنجا که انسان عقل و اختیار دارد، تسلیم اختیاري او ارزشمند است و حقیقت دین الهی نیز
همین تسلیم است و چه نیکوست که ما هم، پس از تفکر، با اختیار خویش، تسلیم او باشیم. در دایرهي قسمت، ما نقطهي تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی فکر خود و رأي خود در عالم رندي نیست کفرست درین مذهب خودبینی و
خودرأیی 4. این آیه به پیروان ادیان دیگر اشاره کرده که اگر به دنبال دین حقیقی هستید، که همان تسلیم در برابر خداست، از
اسلام پیروي کنید و به دنبال غیر آن نروید و در ضمن به آنان هشدار میدهد که به سوي خدا باز میگردید و به حساب شما
رسیدگی خواهد شد. پس مراقب اعمال و عقاید خود باشید. آموزهها و پیامها: 1. دین حقیقی همان تسلیم در برابر خداست. 2. به
فرجام خویش در محضر پروردگار اندیشه کنید و به دنبال غیر ص: 169 اسلام نروید. 3. دین الهی را در
غیر اسلام جستوجو نکنید (که جاي دیگر خبري نیست). *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و چهارم سورهي آلعمران به وحدت
هدف و عقاید اساسی پیامبران الهی اشاره میکند و میفرماید: 84 . قُلْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَآ أُنزِلَ عَلَیْنَا وَ مَآ أُنزِلَ عَلَی إِبْرهِیمَ وَ إِسْمعِیلَ وَ
به خدا و » : إِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الَأسْبَاطِ وَ مَآ أُوتِیَ مُوسَی وَ عِیسَ ی وَ النَّبِیُّونَ مِن رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَ دٍ مِّنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ بگو
آنچه بر ما فرو فرستاده شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و (پیامبران از) فرزندان (او) فروفرستاده شده؛ و آنچه به
موسی و عیسی و پیامبران (دیگر)، از طرف پروردگارشان داده شده، ایمان آوردهایم. [در حالی که ما] میان هیچ یک از آنان فرق
نکتهها و اشارهها: 1. هدف همهي پیامبران یکی است که همان تکامل انسان از طریق آشنا «. نمیگذاریم؛ و ما تنها تسلیم او هستیم
.2 «1» . ساختن او با توحید است؛ بنابراین مسلمان واقعی کسی است که به تمام پیامبران الهی و برنامههاي آنها ایمان داشته باشد
تفاوتی بین پیامبران الهی نیست و همه در اصول مشتركاند. هر چند شکل کار آنها، بر اساس مقتضیات زمان، مکان و مخاطبان،
متفاوت بوده است؛ براي مثال موسی با فرعون مبارزه میکرد و سلیمان فرمانروایی مینمود، ولی هر دو یک هدف را دنبال
3. آیهي 81 آل عمران به پیامبران قبلی دستور میداد که پیامبر میکردند و آن توحید بود. ص: 170
صفحه 51 از 127
بعدي را تأیید و یاري کنند و در این آیه به پیامبر اسلام و پیروانش دستور میدهد که پیامبران قبلی را تأیید کنند؛ یعنی قرآن درس
احترام و تجلیل متقابل به طرفداران حق میدهد. آموزهها و پیامها: 1. هدف همهي پیامبران الهی یکی (توحید) است. 2. در برابر
همهي برنامهها و پیامبران الهی تسلیم باشید. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و پنجم سورهي آلعمران اسلام را تنها دین معتبر در
عصر حاضر معرفی میکند و میفرماید: 85 . وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخسِرِینَ و هر کس جز
«1» اسلام، دینی بجوید (و برگزیند)، پس از او پذیرفته نخواهد شد؛ و وي در آخرت از زیانکاران است. نکتهها و اشارهها: 1. اسلام
در اصطلاح به معناي گفتن شهادتین (اشهد ان لا اله الّا اللَّه و اشهد ان محمد رسول اللَّه) است که همان اعتراف به حقانیت توحید و
2. چنانچه «2» . دین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است؛ چه با قصد قلبی باشد و چه نباشد و این پایینتر از مرتبهي ایمان است
ص: 171 از آیه استفاده میشود که «3» ، در آیهي فوق را به معناي دین اسلام بدانیم « اسلام » واژهي
دانستهاند. 3. رها کردن «1» تنها دین مورد قبول خدا در عصر حاضر است و از این روست که دین اسلام را ناسخ ادیان قبل « اسلام »
سرمایهي «2» مکتب جامع اسلام، خسارتی ابدي در بر خواهد داشت؛ زیرا کسی که اسلام را رها کند و دین دیگري را برگزیند
وجود خود را با خرافات و تقلیدهاي نابهجا و تعصبهاي جاهلی و مسائل نژادي معامله کرده و مسلماً در چنین معاملهاي گرفتار
زیان و خسران خواهد شد که نتیجهي آن در قیامت به صورت محرومیتها و کیفرها آشکار میشود. البته گاهی اسلام به معناي
آموزهها و «3» . بالاتري نیز میآید و آن اعتراف همراه با اعتقاد قلبی و عمل است؛ یعنی شخص با تمام هستی خود تسلیم خدا باشد
پیامها: 1. اسلام تنها دین معتبر در عصر حاضر است. 2. زیانکاري مخالفان اسلام در رستاخیز آشکار میشود. 3. اگر میخواهید
خداوند دین شما را قبول کند و زیانکار نشوید، پیرو اسلام باشید. *** ص: 172 قرآن و پلورالیسم
است و داراي « تأیید حقانیّت ادیان مختلف » و در اصطلاح به معناي « تکثر و تعدد » پلورالیسم در لغت به معناي .:«1» مفهومشناسی
صراطهاي » و گاهی از آن با عنوان «2» قرائتهاي مختلفی هم چون تعدد ادیان حق، تنوع ادیان ناخالص، تکثّر مکاتب و ... است
یاد میشود. قرآن فقط یک دین حق و صراط مستقیم را به رسمیت میشناسد: 1. دین نزد خدا اسلام (و تسلیم در برابر « مستقیم
2. خدا پیامبر اسلام را با .( حق) است (آلعمران، 19 ) و هر کس غیر از اسلام دینی بپذیرد از او قبول نمیشود (آلعمران، 85
3. محمد صلی الله علیه و آله پیامبري جهانی است .( هدایت و دین حق فرستاد تا بر همهي ادیان پیروز شود (توبه، 33 و فتح، 28
4. قرآن کتاب الهی جهانیان است (انعام، 18 ؛ ابراهیم، 52 ؛ فرقان، 1؛ تکویر، 27 و ...). 5. قرآن ناسخ و .( (اعراف، 158 و سبا، 28
6. از پیامبران پیشین پیمان گرفته شده که به پیامبر بعدي (پیامبر اسلام صلی الله .«3» ( مهیمن بر کتابهاي دیگر است (مائده، 48
7. صراط مستقیم همان راه خداست. (اعراف، 16 ) که راه عبادت .(82 - علیه و آله) ایمان آورند و او را یاري کنند. (آلعمران، 81
او (یس، 61 ) راه نعمت داده شدگان است و از راه گمراهان و افراد مورد خشم خدا ص: 173 (همچون
7) و این راه اسلام و پیامبر صلی الله علیه - یهودیان و مسیحیان) جداست که باید هر روز این راه مستقیم را از خدا بخواهیم (حمد، 6
8. در تورات و انجیل واقعی در مورد آمدن پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داده شده است (اعراف، 157 و صف، «1» . و آله است
9. غیرمسلمانان (مثل یهودیان و مسیحیان) کافر هستند (بقره، 41 و توبه، 29 و ...). 10 . هر کس از دین اسلام بازگردد مرتد و .(6
11 . کسانی که به قرآن و اسلام ایمان نیاورند مورد لعنت خدا و اهل عذاب هستند (نساء، .( گمراه میشود (بقره، 108 و بقره، 217
47 و بقره، 89 ). پرسشها: 1. آیا اسلام در آیه 85 ، آلعمران به معناي تسلیم لغوي است که در همهي ادیان وجود دارد؟ پاسخ این
. مطلب ذیل آیهي فوق گذشت. 2. آیا آیهي 48 سورهي مائده دلالت بر پلورالیسم دارد؟ پاسخ آن ذیل آیهي مذکور خواهد آمد. 3
آیا آیات 62 و 112 سورهي بقره دلالت بر حقانیت پیروان ادیان دارد یا به پاداش اعمال نیک آنان نظر دارد؟ پاسخ آن ذیل آیهي
ص: 174 قرآن کریم در آیات هشتاد و ششم تا هشتاد و هشتم سورهي آل *** «2» . مذکور بیان شد
88 . کَیْفَ یَهْدِي اللَّهُ قَوْماً کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمنِهِمْ وَ - عمران به آگاهان کج اندیش و فرجام عذابآلودشان اشاره میکند و میفرماید: 86
صفحه 52 از 127
شَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَ قٌّ وَ جَ آءَهُمُ الْبَیِّنتُ وَ اللَّهُ لَا یَهْدِي الْقَوْمَ الظلِمِینَ* أُوْلئِکَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَۀَ اللَّهِ وَ الْمَلئِکَ ۀِ وَ النَّاسِ
أَجْمَعِینَ* خلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ یُنظَرُونَ چگونه خدا گروهی را راهنمایی میکند که بعد ایمانشان کفر
ورزیدند، و گواهی میدادند که فرستاده [خدا] حقّ است و برايشان دلایل روشن آمد. و خدا، گروه ستمکاران را راهنمایی
نخواهد کرد.* آنان، کیفرشان (این است) که لعنت (و طرد) خدا و فرشتگان و مردم همگی، بر آنهاست. * در حالی که در این
(لعنت) ماندگارند، عذاب از آنان کاسته نمیشود و آنان مهلت داده نمیشوند. شأن نزول: حکایت شده است که یکی از انصار به
دستش به خون بیگناهی آلوده گشت و از ترس مجازات راه کفر را برگزید و با گروهی به مکه گریخت؛ سپس « حارث » نام
پشیمان شد و یکی از خویشاوندان خود را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه فرستاد تا از ایشان بپرسد که آیا براي او راه
با « حارث » بازگشتی وجود دارد یا نه؟ آیهي فوق و سه آیهي بعد دربارهي این جریان فرو فرستاده شد و اعلام کرد که توبهي
شرایط خاصی پذیرفته میشود؛ و حارث خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و مجدداً مسلمان شد و تا آخرین نفس به اسلام وفا
شدند. تفسیر « مُرتد » ، و به اصطلاح «1» نمود، ولی یازده نفر از همراهان حارث که از اسلام برگشته بودند، به حال خود باقی ماندند
قرآن مهر جلد سوم، ص: 175 نکتهها و اشارهها: 1. اگر کسی حق را نشناخت و به کژراهه رفت، کمتر مورد سرزنش قرار میگیرد،
اما اگر کسی حق را با دلایل روشن شناخت و پس از آن به کژراهه رفت به خود و جامعه ستم کرده است؛ چرا که سرمایهي
وجودي خود را در راه باطل و کفر مصرف کرده و کمال پیدا نکرده است. 2. هدایت و گمراهی انسان به اراده و اختیار او بستگی
دارد. اگر انسان حق را بشناسد و در برابر آن لجاجت کند و به خود ستم نماید، زمینهي هدایت خود را از بین میبرد و روش و
« لَعن » که ستمکاران را در گمراهی وا مینهد؛ و روشن است که این نتیجهي اعمال خود آنهاست. 3. واژهي «1» سنت خدا آن است
در اصل به معناي طرد و دور ساختن آمیخته با خشم و غضب است؛ بنابراین، لعن پروردگار، همان دور ساختن کسی از رحمت
خویش است، اما لعن فرشتگان و مردم، یا خشم و تنفر و طرد معنوي، و یا نفرین آنها به دور شدن از رحمت پروردگار است.
آموزهها و پیامها: 1. پشت کردن به حق و ایمان، ستمی بزرگ (به خود و جامعه) است. 2. رو برتافتن از حق و ستمکاري، زمینهساز
محرومیت انسان از الطاف و هدایتهاي الهی است. 3. آگاهانه به ایمان و رهبران الهی پشت نکنید که این کار، شما را از نعمت
هدایت محروم میسازد. 4. آگاهان کژاندیش، از طرف خدا، فرشتگان و مردم طرد میشوند. 5. آگاهان کژاندیش فرجامی
عذابآلود و سخت دارند. *** ص: 176 قرآن کریم در آیهي هشتاد و نهم سورهي آلعمران به توبه
کنندگان اصلاحگر اشاره میکند و میفرماید: 89 . إِلَّا الَّذِینَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ مگر کسانی که پس
از آن [کفر ورزیدن]، توبه کردند و اصلاح نمودند؛ پس (توبه آنان پذیرفته میشود چرا) که خدا، بسیار آمرزنده [و] مهرورز است.
نکتهها و اشارهها: 1. توبه تنها ندامت از گذشته و تصمیم بر ترك گناه در آینده نیست، بلکه شرط پذیرش توبه این است که
توبهکار با اعمال نیک خود در آینده، گذشتهي خود را جبران کند؛ و از این روست که در برخی آیات، پس از ذکر توبه، به ایمان
آري چنین افرادي مشمول آمرزش و رحمت خدا خواهند شد. اگر بخردي سوي توبهگراي «1» . و عمل صالح اشاره شده است
همیشه بود پاك دین پاك راي (فردوسی) 2. به کسی که مسلمان باشد سپس کافر شود، مرتد گویند. اینک با توجه به آیهي فوق و
شأن نزولِ آن، این پرسش مطرح میشود که آیا توبهي مرتد پذیرفته میشود؟ مرتدها دو قسم هستند: الف) مرتد ملّی؛ یعنی
غیرمسلمانزادهاي که اسلام را بپذیرد و سپس به حال کفر بازگردد، که مجازات چنین فردي خفیفتر است و توبهاش پذیرفته
میشود. ب) مرتد فطري؛ یعنی کسی که از پدر و مادر مسلمان تولد یافته و یا در حالی نطفهي او منعقد شده باشد که پدر و مادرش
مسلمان بودهاند. ص: 177 اگر چنین فردي پس از مسلمان شدن به کفر بازگردد، توبهاش در شریعت
3. اگر کافر مسلمان شود لازم نیست عبادت قبلی خویش را «1» . اسلام پذیرفته نیست، هر چند ممکن است نزد خدا قبول گردد
4. در اینجا این پرسش مطرح میشود «2» . جبران نماید، اما اگر مرتد توبه کند، باید عبادات و اعمال از دست رفته را جبران نماید
صفحه 53 از 127
که آیا این برخورد شدید اسلام با مرتد، با آزادي عقیده و روح اسلام سازگار است؟ این حکم یک فلسفهي اساسی دارد و آن
حفظ جبههي داخلی کشور اسلام از هرج و مرج و جلوگیري از متلاشی شدن آن و نفوذ بیگانگان و منافقان است؛ پس حکم
مذکور در واقع یک حکم سیاسی ضروري است براي حفظ نظام و جامعهي اسلامی و مبارزه با ایادي و عوامل بیگانه و در قوانین
برخی کشورها موارد مشابه دارد. پس مبارزه با اینگونه افراد، ربطی به آزادي عقیده و آزادي تحقیق دربارهي ادیان ندارد.
آموزهها و پیامها: 1. راه بازگشت به روي افراد مرتد باز است. 2. شرط پذیرش توبه، اصلاح و جبران گذشته است. 3. اگر به اسلام
پشت کردهاید تا دیر نشده توبه کنید و گذشتهي خود را جبران نمایید، تا آمرزش و لطف الهی شامل حال شما شود. *** قرآن
کریم در آیهي نودم سورهي آل عمران به افرادي که توبهي آنان به درگاه خدا پذیرفته نمیشود اشاره میکند و میفرماید: تفسیر
90 . إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمنِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْراً لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُوْلئِکَ هُمُ الضَّآلُّونَ در حقیقت قرآن مهر جلد سوم، ص: 178
کسانی که پس از ایمانشان کفر ورزیدند، سپس بر کفر [خود] افزودند، توبه آنان، پذیرفته نخواهد شد؛ و تنها آنان گمراهان
« حارث » [واقعی] هستند. شأن نزول: داستان نزول آیهي فوق به دو صورت حکایت شده است: نخست آنکه آیه در مورد همراهان
است (که در آیهي 86 همین سوره داستان آنها گذشت) که پس از مسلمان شدن کافر شدند و در مکه ماندند و میگفتند: ما در
مکه میمانیم و به روش خود بر ضد پیامبر ادامه میدهیم و انتظار شکست او را داریم و اگر مقصود ما حاصل نشد راه توبه باز است
و هرگاه توبه کنیم او توبهي ما را خواهد پذیرفت. دومین شأن نزولی که براي آیهي فوق بیان شده آن است که این آیه در مورد
اهل کتاب نازل شده که قبل از بعثت پیامبر اسلام، مردم را به ظهور او بشارت میدادند و ابراز ایمان و وفاداري به او میکردند، ولی
البته مانعی ندارد که آیهي فوق در مورد هر دو گروه نازل .«1» بعد از بعثت، نه تنها کافر شدند، بلکه در مقام مبارزه با او برآمدند
شده باشد. نکتهها و اشارهها: 1. مفسران در مورد آیهي فوق سه تفسیر ارائه کردهاند: الف) مقصود کسانی هستند که بعد از ایمان
کافر شدند و بر کفر خود پافشاري دارند و حاضر به پیروي از حق نیستند، مگر آنکه کار بر آنها مشکل شود و پیروزي حق را
نزدیک ببینند و اظهار توبه کنند؛ بنابراین، توبهي ص: 179 اینگونه افراد ظاهري است و پذیرفته نخواهد
شد. ب) مقصود کسانی هستند که در آستانهي مرگ قرار گرفتهاند و ممکن است حقیقتاً پشیمان شوند و توبه کنند، که در این
صورت توبهي آنها پذیرفته نمیشود؛ زیرا در چنین ساعاتی وقت توبه پایان یافته است. ج) مقصود آن است که توبه از گناهان
معمولی (مثل ظلم، غیبت و ...) در حال کفر پذیرفته نمیشود؛ چرا که شستن آلودگیهاي سطحی از روح و جان، با وجود
آلودگیهاي عمیق و شدید، مؤثر نخواهد بود. البته تفسیرهاي سه گانهي فوق با هم منافاتی ندارند و ممکن است آیه ناظر به همهي
2. کفر هم، مانند هدایت، داراي مراتب و شدت و «1» . آنها باشد، اما تفسیر اول با آیات گذشته و شأن نزول آیه سازگارتر است
یعنی کمالات و انحرافات انسانها همیشه در یک حد ثابت نیست و ممکن است کفر به جایی برسد که «2» ؛ ضعف است
جبرانناپذیر شود و خداي توبهپذیر هم توبهي آنان را نپذیرد. آموزهها و پیامها: 1. قبل از آنکه راه بازگشت بسته شود از کفر
بازگردید و توبه کنید. 2. ممکن است کفر به اندازهاي شدید شود که راه بازگشت نداشته باشید. 3. افزودن گناه بر گناه، نوعی
گمراهی است. *** قرآن کریم در آیهي نود و یکم سورهي آلعمران به پذیرفته نشدن بخششهاي مالی کافران اشاره میکند و
91 . إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ مَاتُواْ وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یُقْبَلَ مِنْ أَحَ دِهِم مِّلْءُ الَأرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ میفرماید: ص: 180
افْتَدَي بِهِ أُوْلئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ وَ مَا لَهُم مِّن نصِ رِینَ در حقیقت کسانی که کفر ورزیدند و در حال کفر مردند، پس زمین پر از
طلا، از هیچ یک آنان پذیرفته نخواهد شد؛ وگرچه آن را [براي خود بعنوان] تاوان بپردازند، آنان، براي شان عذابی دردناك است؛
کنایهاي براي اثبات اهمیت موضوع است؛ یعنی ،« بخشش زمین پر از طلا » و هیچ یاوري براي شان نیست. نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
بخشش آنها هر اندازه هم زیاد باشد، براي آنها مؤثر نیست، چرا که آلودگی روح و جان و دشمنی با حق دارند، وگرنه اگر زمین
الف) مقصود بخشش در دنیا «1» : پر از طلا شود ارزش طلا با خاك یکسان خواهد شد. 2. در مورد آیهي فوق دو احتمال دادهاند
صفحه 54 از 127
باشد، که در این صورت، آیه به این مطلب اشاره دارد که کفر مانع قبولی اعمال نیک، مثل بخشش است. ب) مقصود بخشش در
قیامت باشد، که ظاهر آیه همین است و در این صورت، آیه به این مطلب اشاره دارد که در قیامت فدیه و بخشش موجب نجات
. انسان نمیشود. آموزهها و پیامها: 1. کفر مستمر اعمال نیک شما را بیثمر خواهد ساخت و ایمان شرط قبولی اعمال نیک است. 2
کفرِ مستمر، زمینهساز بییاور شدن و عذاب است. 3. اگر میخواهید خدا بخششهاي مالی شما را بپذیرد، ایمان آورید. *** تفسیر
قرآن مهر جلد سوم، ص: 181 قرآن کریم در آیهي نود و دوم سورهي آل عمران به حقیقت نیکوکاري و گذشتن از تعلّقات در راه
دوست اشاره میکند و میفرماید: 92 . لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ به نیکی نمیرسید تا
از آنچه دوست میدارید، (در راه خدا) مصرف کنید؛ و آن چیزي که (در راه خدا) مصرف میکنید، پس براستی که خدا بدان
داناست. نکتهها و اشارهها: 1. نیکوکاران حقیقی کسانی هستند که بر سر دو راهیها راه خدا را انتخاب میکنند؛ یعنی از مال و
ثروت و مقام و منصبی، که مورد علاقهي شخصی و شدید آنهاست، به خاطر خدا و حقیقت و عواطف انسانی میگذرند. آري تا از
خود و متعلّقات آن نگذري نیک نگردي و محبوب خدا نشوي. 2. از آنجا که هیچ چیز در دنیا در نظر انسان عزیزتر از جان نیست،
پس بهترین نیکوکاران کسانی هستند که جان خود را در راه خدا نثار میکنند، یعنی شهدا، جانبازان، مجاهدان در راه خدا و
خانوداههاي آنان که در این مسیر هستند. 3. نیکیهایی همچون ایمان، کارهاي شایسته، کمک به نیازمندان، عبادات، وفاي به عهد
و صبر و استقامت، موجب توسعه و گستردگی میشود. گستردگی و نیکیِ بخشش، اول براي بخشنده است؛ چون وجودش توسعه
«1» . مییابد و رشد و کمال پیدا میکند؛ سپس موجب گشایش و گستردگی جامعهي انسانی میشود
4. بخشی از آنچه را دوست دارید انفاق کنید. لازم نیست انسان با تمایلات خود مبارزه کند و همهي ثروت خود را ص: 182
5. اصل در بخشش کیفیت آن است، یعنی هر چه دوست داشتنیتر است ببخشید و کمیت و مقدار آن بستگی به توانایی «1» . ببخشد
افراد دارد. خدا از مال بخشیده شده آگاه است و پاداش خواهد داد، هر چند بسیار کم باشد. لن تنالوا البرحتی تنفقوا آنچه داري
دوست، یعنی دِه بر او نیست تنها بذل مال، انفاق و برّ حق به مالت ننگرد، بیند به سرّ 6. این آیه در روحیه و رفتار مسلمانان صدر
اسلام تأثیر فراوانی گذاشت؛ براي مثال: یکی از یاران پیامبر به نام ابو طلحه انصاري باغ زیبایی در مدینه داشت که رو بهروي مسجد
پیامبر صلی الله علیه و آله واقع بود و آب زلالی داشت و رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی وارد آن باغ میشد و از آب آن
مینوشید و وضو میگرفت. این باغ درآمد خوبی داشت و مورد توجه مردم مدینه بود. وقتی آیهي 92 سورهي آل عمران نازل
شد، ابو طلحه خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: محبوبترین چیزها نزد من این باغ است، میخواهم آن را در
راه خدا انفاق کنم. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را تشویق کرد و فرمود: تجارت خوبی است، ولی من پیشنهاد میکنم که این
ص: «2» . باغ را به فقراي فامیل و بستگان خویش واگذار کنی. او پذیرفت و باغ را بین آنان تقسیم کرد
. 183 آموزهها و پیامها: 1. اصل، کیفیت بخشش است، نه کمیت آن. 2. بهترین بخشش، گذشتن از چیزهاي دوستداشتنی است. 3
اگر میخواهید به مقام نیکوکاران حقیقی برسید، از محبوبهاي خود (در راه دوست) بگذرید. 4. خدا از بخششهاي شما آگاه
است (و بخششهاي اندك را میپذیرد و حقیقت نیتها و ادعاهاي شما را میداند). *** قرآن کریم در آیهي نود و سوم سورهي
آلعمران با بیان اصل حلّیّت به یکی از اشکالات یهودیان بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پاسخ میدهد و میفرماید: 93 . کُلُّ
الطَّعَامِ کَانَ حِلا لِّبَنَی إِسْرءِیلَ إِلّا مَا حَرَّمَ إِسْرءِیلُ عَلَی نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَیۀُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّورَیۀِ فَاتْلُوهَآ إِن کُنتُمْ صدِقِینَ همه
غذاها بر بنیاسرائیل (: فرزندان یعقوب) حلال بود، جز آنچه پیش از فرو فرستاده شدنِ تورات، اسرائیل (: یعقوب) بر خویش ممنوع
نکتهها و «.[ اگر راست میگویید (که غیر از این است) پس تورات را بیاورید و آن را بخوانید [و پیروي کنید » : کرده بود؛ بگو
اشارهها: 1. طبق روایات و نقل مفسران قرآن، نزول آیهي فوق و چند آیهي بعد، به سبب اشکالهایی بوده که یهودیان بر پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله میگرفتند. اولین اشکال یهودیان این بود که چگونه پیامبر اسلام که خود را پیرو ابراهیم علیه السلام
صفحه 55 از 127
معرفی میکند، گوشت و شیر شتر را حلال میداند در حالی که در آیین نوح و ابراهیم علیهما السلام گوشت و شیر شتر حرام بوده
قرآن کریم ص: 184 به اعتراض آنان پاسخ میدهد که این غذاها در اصل شریعت حرام نبود، «1» ؟ است
بلکه یعقوب علیه السلام آنها را بر خود ممنوع کرده بود. 2. از روایات اسلامی و نقل برخی تفسیرهاي قرآن برمیآید که وقتی
یعقوب علیه السلام غذاهایی مانند گوشت شتر را مصرف میکرد، ناراحتی جسمیاش شدید میشد، بدین سبب از این گونه غذاها
3. حلال بودن غذاها، قبل از نزول «1» . پرهیز میکرد و یهودیان گمان بردند که این یک ممنوعیت و تحریم شرعی و ابدي است
مگر «2» ، تورات، یک اصل ثابت بود؛ همانگونه که در اسلام نیز چنین است، یعنی اصل بر حلال بودن و پاك بودن غذاهاست
آنکه حرام بودن یا ناپاکی چیزي در شریعت ثابت شود. 4. قرآن کریم به وسیلهي کتاب الهی یهودیان، یعنی تورات، علیه آنان
استدلال میکند و این یکی از روشهاي کارآمد در گفتوگوهاي بین ادیان است. 5. در تورات کنونی در سفر لاویان، فصل
یازدهم، چنین میخوانیم: از نوشخوار کنندگان و سمچاکان اینها را نخورید: شتر را با وجودي که نوشخوار میکند اما تمام سم
چاك نیست آن براي شما ناپاك است. از این قسمت تورات ممنوعیت خوردن گوشت شتر استفاده میشود، اما این ممنوعیت به
تورات اضافه شده است و جملههاي فوق هیچگونه دلالتی بر تحریم گوشت شتر در آیین نوح و ابراهیم علیهما السلام ندارد و این
همان مطلبی است که قرآن تذکر داده بود. 6. برخی ممنوعیتها و عادات و مسائل شخصی پیامبران الهی، به مرور زمان، جزئی از
دین شده است. ص: 185 آري اگر در فهم سنت پیامبران دقت کافی نشود و بین وحی و مطالب دینی و
قضایاي شخصی، پزشکی، اجتماعی و حکومتی آنان تفاوت گذاشته نشود، ممکن است این گونه توهّمات در دین راه پیدا کند؛ از
این رو در اسلام بین احکام اولیه و ثانویه و احکام شرعی و حکومتی تفاوت گذاشته شده است؛ همانگونه که بین قضایاي شخصی
پیشوایان دین با دستورات دینی تفاوت گذاشته میشود و فقط دستورات دینی و احکام ثابت شرعی لازم الاجراست. آموزهها و
پیامها: 1. مسائل شخصی رهبران دینی را با دستورات دینی مخلوط نکنید و جزء دین نشمارید. 2. در گفتوگوي ادیان، براساس
کتاب آسمانی آنها استدلال کنید. 3. اصل، حلال بودن غذاست مگر آنکه حرمت آن اثبات شود. *** قرآن کریم در آیهي نود و
چهارم سورهي آلعمران دروغ بستن بر خدا را ستمکاري مینامد و میفرماید: 94 . فَمَنِ افْتَرَي عَلَی اللَّهِ الْکَ ذِبَ مِن بَعْدِ ذلِکَ
فَأُوْلئِکَ هُمُ الظلِمُونَ و کسانی که بعد از این، بر خدا دروغ بندند، پس تنها آنان ستمکارند. نکتهها و اشارهها: 1. افرادي که به خدا
تهمت میزنند و نسبت دروغ به او میدهند، به خود و دیگران ستم میکنند؛ چرا که خویش را گرفتار مجازات و کیفر الهی
میکنند و دیگران را با دروغ و نیرنگ از راه راست منحرف میسازند. 2. تهمت زدن و دروغ بستن بر افراد از گناهان کبیره است و
دروغ بستن به خدا و تهمت به او از همه بزرگتر است؛ از این رو، قرآن مکرر این گناه بزرگ ص: 186
3. در آیهي قبل بیان شد که یهودیان ممنوعیت گوشت و شیر شتر را به دین «1» . را یادآوري کرده و در مورد آن هشدار داده است
و خدا نسبت میدادند و خدا آن را ردّ میکند و در اینجا هشدار میدهد که از این به بعد اگر کسی چنین سخنی بگوید، تهمت بر
خداست؛ بنابراین اگر کسی آگاهانه حکمی را به خدا نسبت دهد که او نفرموده، این دروغگویی و تهمت زدن بر خداست.
آموزهها و پیامها: 1. آگاهانه حکم غیرشرعی را به خدا نسبت ندهید که تهمت بر خداست. 2. دروغزنی و تهمت برخدا، ستم به
خویشتن و جامعه است. 3. اگر میخواهید به خود و دیگران ستم نکنید، چیزي را که از دین نیست به خدا نسبت ندهید. *** قرآن
کریم در آیهي نود و پنجم سورهي آلعمران همگان را به پیروي از آیین ابراهیم علیه السلام دعوت میکند و میفرماید: 95 . قُلْ
خدا راست گفت. پس از آیین ابراهیم پیروي کنید، در حالی که » : صَ دَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّۀَ إِبْرهِیمَ حَنِیفاً وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ بگو
نکتهها و اشارهها: 1. بتپرستان عرب در جاهلیت مدعی بودند که پیرو آیین ابراهیم علیه السلام «. حقگرا [بود،] و از مشرکان نبود
یعنی پیروان ابراهیم علیه السلام مینامیدند، اما قرآن ،« حُنَفا » ص: 187 هستند، به طوري که حتی آنان را
و میفرماید ابراهیم مشرك نبود و اینکه مشرکان عرب خود را بر آیین او میدانند کاملًا «1» کریم مکرر این موضوع را نفی میکند
صفحه 56 از 127
بیمعناست چرا که اینان بتپرستاند و ابراهیم بتشکن بود. 2. ابراهیم علیه السلام هنوز هم شایستهي پیروي است؛ چرا که حقگرا
نه مشرك. چو ابراهیم در دین بت شکن باش بتان آزري را راه زن باش آموزهها و پیامها: 1. مبلغان و رهبران «2» ، و توحیدگرا بود
دینی پیروان ادیان الهی را به آیین ابراهیم علیه السلام فراخوانند. 2. سخنان الهی را غیرحقیقی نپندارید. 3. ابراهیم پیامبري توحیدي
و حقگرا بود و هنوز هم شایستهي پیروي است. *** قرآن کریم در آیهي نود و ششم سورهي آل عمران به تاریخچهي بناي کعبه و
برخی فضیلتهاي آن اشاره میکند و میفرماید: 96 . إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّۀَ مُبَارَکاً وَ هُديً لِّلْعلَمِینَ در واقع نخستین
خانه (و پرستشگاهی) که براي مردم نهاده شد، آن (است) که در مکّه است؛ که خجسته، و براي جهانیان (مایه) هدایت است.
نکتهها و اشارهها: 1. در توضیح آیات قبل بیان شد که یهودیان اشکالاتی به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله کردند؛ از جمله
اشکالات آنها این بود که چگونه پیامبر اسلام که ص: 188 خود را وفادار به آیین ابراهیم علیه السلام
میداند، قبلهي خویش را تغییر داده و کعبه را قبلهي خویش قرار داده است، در حالی که تمام پیامبرانی که از دودمان اسحاق، فرزند
آیهي فوق به آنان پاسخ داد که اولین «1» ؟ ابراهیم، بودند، بیت المقدس را محترم میشمردند و به طرف آن نماز میگزاردند
پرستشگاه جهان کعبه بوده است و در آیهي بعد نیز جواب میدهد که مقام ابراهیم در اینجاست. 2. طبق تاریخ و منابع اسلامی،
3. تعبیر «2» . خانهي کعبه به دست آدم علیه السلام ساخته شد، سپس در طوفان نوح آسیب دید و توسط ابراهیم خلیل تجدید بنا شد
یعنی خانهي خداست. این تعبیرات بیان ،« بیت اللَّه » در مورد کعبه به کار رفته که نام دیگر آن ،« خانهاي که براي مردم است »
کنندهي این حقیقت است که آنچه به نام خدا و براي خداست، در خدمت مردم است و آنچه در خدمت مردم و براي بندگان
خداست، براي خدا محسوب میشود. 4. نکتهي جالب آن است که کعبه براي عموم مردم (ناس) قرار داده شده است؛ پس خیر و
کعبه نخستین » : برکت آن تنها براي قوم خاص یا پیروان یک دین (مثل دین حنیف) نبوده است. 5. منظور از این جمله که میگوید
آن است که کعبه نخستین خانهي عبادت و محل پرستش بوده و مراد از خانه در این ،«. خانهاي بوده است که براي مردم ساخته شد
همان مکه « بَکّه » در اصل به معناي ازدحام و اجتماع است. برخی از مفسران نیز گفتهاند « بَکّه » جا خانهي مسکونی نیست. 6. واژهي
تبدیل شده است و نظیر این در برخی لغات عرب (مثل لازم و لازب) وجود دارد. در روایتی از امام « باء » آن به « میم » است که
صادق علیه السلام حکایت شده که مکه نام مجموع شهر است و بکه نام محلی است که خانهي کعبه تفسیر قرآن مهر جلد سوم،
در مورد اینکه چرا به مکه، بَکّه میگویند چند احتمال وجود دارد: برخی گفتهاند: به مکه، «1» . ص: 189 در آنجا بنا شده است
به معناي از بین بردن نخوت و « بَکّه » گویند، چون مردم در آنجا ازدحام و اجتماع میکنند. برخی نیز احتمال دادهاند که « بَکّه »
غرور است؛ چرا که در این مرکز همهي گردنکشان مغرور باید همانند مردم عادي به نیایش برخیزند. و در برخی احادیث نیز
7. در این آیه چند فضیلت براي «2» . گفته میشود « بَکّه » حکایت شده که چون مردم در کعبه و اطراف آن گریه میکنند، به آن
کعبه بیان شده است: الف) کعبه سابقهاي ممتد و طولانی دارد؛ یعنی نخستین پرستشگاه جهان بوده است و سابقه داشتن در
شده است. ب) اینکه «3» مسیرهاي الهی و سازنده اهمیت دارد و همین امر سبب ارزش و اهمیت چیزي مثل کعبه و یا حجر الاسود
به معناي پربرکت و پرفایده است. کعبه هم از نظر معنوي و هم از نظر مادي در یکی از « مبارك » کعبه مبارك است. واژهي
پربرکتترین سرزمینهاي جهان واقع شده است. برکات معنوي این سر زمین و جذبههاي الهی و جنبشآفرین و وحدتبخش آن
در مراسم حج آشکار میشود. ص: 190 و در مورد برکات مادي آن، همین بس که شهر مکه در
سرزمینی خشک واقع شده که از نظر طبیعی مناسب زندگی نیست، ولی در طول تاریخ، همواره یکی از شهرهاي آباد جهان و از
مراکز تجاري بوده است. ج) کعبه مایهي هدایت جهانیان است و جاذبهي معنوي این خانهي مقدس چنان است که همگان را
بیاختیار تحت تأثیر خود قرار میدهد و هر سال مردم را از نقاط مختلف جهان براي زیارت و مراسم حج به سوي خود جلب
میکند. آیین حج، حتی در دوران تاریک جاهلیت و بتپرستی برگزار میشد و انجام این مراسم، که ناقص هم بود، تا حدود
صفحه 57 از 127
زیادي مانع کارهاي نادرست آنان میشد. آري، کعبه داراي جذبهها و هدایتهاي ظاهري و باطنی براي بشریت است که جلوههایی
از آن در حج، عمره و طواف تبلور پیدا میکند؛ پس کعبه رمز هدایت همهي مردم است. آموزهها و پیامها: 1. کعبه نخستین
پرستشگاه و مایهي برکت و هدایت است (پس، از آن غافل نشوید و آن را قبلهي خویش قرار دهید و در آنجا اجتماع کنید). 2. به
سابقهي تاریخی مکانهاي مقدس توجه کنید که این یکی از معیارهاي امتیاز آنهاست. 3. فواید کعبه جهانی است (و اختصاص به
قوم خاصی ندارد). 4. از کعبه برکت و هدایت بخواهید. *** قرآن کریم در آیهي نود و هفتم سورهي آلعمران به برخی دیگر از
فضیلتهاي مکه و واجب بودن حج بر مردم اشاره میکند و میفرماید: 97 . فِیهِ ءَایتٌ بَیِّنتٌ مَّقَامُ إِبْرهِیمَ وَ مَن دَخَلَهُ کَ انَ ءَامِناً وَ لِلَّهِ
عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعلَمِینَ ص: 191 در آن،
نشانههاي روشن (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس در آن داخل شود، در امان خواهد بود؛ و براي خدا، بر [عهده] مردم است
که آهنگ (حج) خانه (او) کنند، (همان) کسی که بتواند به سوي آن راهی بیابد. و هر کس کفر ورزد، (و حج را ترك کند؛) پس
نشانههاي روشن) اشاره به این است که مکه و کعبه ) « آیات بَیّنات » . در حقیقت خدا از جهانیان، بینیاز است. نکتهها و اشارهها: 1
نمایشگاهی از قدرت و نشانههاي الهی است و تاریخ آن مَملوّ از خاطرات و سرگذشتهاي درسآموز و عبرتانگیز است. آثاري از
پیامبران بزرگ، همچون ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام در آنجا باقی مانده است؛ مانند زمزم، صفا، مروه، حجر الاسود، حجر
و مقام ابراهیم، که هر کدام تاریخ مجسمی از قرون و اعصار گذشته است. دوام و بقاي کعبه در طول تاریخ در برابر «1» اسماعیل
دشمنانی نیرومند، همچون فیلسواران ابرهه، یکی از نشانههاي روشن الهی است. 2. مقام ابراهیم محل ایستادن ابراهیم علیه السلام
او براي بناي کعبه، یا به خاطر انجام مراسم حج و یا براي دعوت عمومی مردم به حج در آنجا میایستاد. این مکان «2» . بوده است
از مهمترین نشانهها و آیات روشن سرزمین مکه است که خاطرات بینظیري از فداکاريها، اخلاصها و اجتماعها را زنده میکند.
3. ابراهیم علیه السلام پس از بنا نهادن خانهي کعبه، امنیت شهر مکه را از خدا ص: 192 درخواست کرد
و خدا دعاي ابراهیم را اجابت کرد و این شهر را مرکز امن قرار داد، که مایهي آرامش روح و امنیت اجتماع مردمی است که به «1»
آن شهر سفر میکنند و از آن الهام میگیرند. از نظر قوانین مذهبی هم، امنیت مکه آنچنان محترم شمرده شده که هرگونه جنگ و
مبارزه در آن ممنوع است. حتی حیوانات وحشی در این سرزمین از هر نظر در امان هستند و نباید کسی مزاحم آنها شود و اگر
قاتلی به آنجا فرار کند نباید متعرض او شد و براي جلوگیري از سوء استفادهي جانیان، فقط میتوان از نظر آب و غذا آنها را در
مضیقه قرار داد تا مجبور شوند آنجا را ترك کنند. این از امتیازات اسلام است که یک منطقه از کرهي زمین را منطقهي امن قرار
داده است تا محل فریاد همهي مظلومان تاریخ و همچون بهشت زمین باشد. بهشت آنجاست که آزاري نباشد کسی را با کسی
به معناي قصد است و در اسلام به معناي قصد زیارت کعبه و انجام اعمال مربوط به آن است. از برخی « حج » کاري نباشد 4. واژهي
روایات استفاده میشود که حج از زمان آدم علیه السلام براي بشر قرار داده شد، در زمان ابراهیم علیه السلام رسمیت یافت، سپس
به صورت یک سنت در میان اعراب جاهلی ادامه یافت، در اسلام کامل شد و در سال دهم هجري به دستور پیامبر اسلام صلی الله
5. حج بر هر انسانی که توانایی لازم را داشته باشد، در طول عمر، فقط یک بار واجب «2» . علیه و آله به صورت عمومی برگزار شد
استفاده میشود که وجوب حج مخصوص مسلمانان نیست همهي مردم، حتی کافران موظف به انجام « بر مردم » از تعبیر «3» . میشود
گر چه شرط ص: 193 صحیح بودن حج آنان این است که نخست اسلام را بپذیرند «4» ، حج هستند
توانایی براي انجام حج)، ) « استطاعت » . سپس آن را انجام دهند. البته عدم قبولی عمل کافران، مسئولیت آنها را برطرف نمیکند. 6
شرط وجوب حج است که در روایات اسلامی و کتابهاي فقهی، به معناي داشتن توشهي سفر و مرکب سواري، توانایی جسمی،
البته همهي این امور از «1» . باز بودن راه مسافرت به مکه و توانایی بر ادارهي زندگی به هنگام بازگشت از حج، تفسیر شده است
در اصل به معناي پوشانیدن است و از نظر اصطلاح دینی، معناي وسیعی دارد و « کفر » واژهي استطاعت قابل استفاده است. 7. واژهي
صفحه 58 از 127
هرگونه مخالفت با حق، چه در مرحلهي اصول دین و چه در مرحلهي دستورات فرعی را شامل میشود، هر چند غالباً در مورد
مخالفت با اصول به کار میرود. به عبارت دیگر، کفر و فاصله گرفتن از حق، داراي مراحل و درجاتی است که هر کدام براي خود
احکامی دارد؛ یعنی گاهی کفر نظري و اعتقادي است که همان مخالفت با اصول دین است و گاهی کفر عملی است که همان
به کار رفته و در روایتی از « کفر » واژهي « ترك حج » مخالفت با فروع و احکام دین است. به همین مناسبت در آیهي فوق، در مورد
در مورد ترك « کفر » 8. از به کار بردن تعبیر «2» . تفسیر شده است « ترك » امام صادق علیه السلام واژهي کفر در اینجا به معناي
حج، اهمیت فوق العادهي حج ص: 194 استفاده میشود. در روایتی نیز از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
حکایت شده که خطاب به علی علیه السلام فرمودند: اي علی کسی که حج را، با آنکه توانایی دارد، ترك کند کافر به شمار
میآید، ... اي علی کسی که حج را به تأخیر اندازد تا از دنیا برود، خدا او را در قیامت یهودي یا مسیحی محشور میکند و
تو ز پیوند حریمی زندهاي تا طواف او کنی پایندهاي 9. فایدهي انجام دستورات الهی به خود انسان برمیگردد، «1» . برمیانگیزد
آموزهها و پیامها: 1. با سفر به مکه نشانههاي الهی را در آنجا ببینید. 2. به «2» . وگرنه، خدا نیاز به کسی ندارد و غنی مطلق است
آثار باستانی که نشانههاي الهی و یادگار پیامبران الهی است اهمیت دهید. 3. حرمت مکه را پاس دارید و امنیت آنجا را (براي
انسان و حیوان) حفظ کنید. 4. ترك حج نوعی کفر است. 5. سود حج به شما میرسد، نه به خداي توانگر بینیاز. *** تفسیر قرآن
مهر جلد سوم، ص: 195 قرآن کریم در آیهي نود و هشتم سورهي آل عمران اهل کتاب (یهودیان) را به خاطر کفر ورزیدن
اي اهل کتاب، چرا » : سرزنش میکند و میفرماید: 98 . قُلْ یأَهْلَ الْکِتبِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِئَایتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَ هِیدٌ عَلَی مَا تَعْمَلُونَ بگو
شأن نزول:داستان نزول آیهي فوق و سه «. نشانههاي خدا را انکار میکنید؟! در حالی که خدا بر آنچه انجام میدهید، گواه است
که پیرمردي تاریکدل و در کفر و عناد کم نظیر ،« شاس بن قیس » آیهي بعدي اینگونه حکایت شده که یکی از یهودیان، به نام
که سالها در مدینه با هم « خَزرَج » و « اوس » بود، روزي هنگام عبور از کنار جمعیت مسلمانان، مشاهده کرد که جمعی از طایفهي
جنگ داشتند، در نهایت صفا و صمیمیت گرد هم نشستهاند و مجلس انسی دارند و به برکت اسلام و حضور پیامبر صلی الله علیه و
آله در مدینه آتش اختلافات آنان خاموش شده است. آن پیرمرد یهودي ناراحت شد و فکر کرد که اگر مسلمانان تحت رهبري
پیامبر صلی الله علیه و آله اینگونه پیش بروند، موجودیت یهود به کلّی در خطر میافتد. او نقشهاي کشید و به یکی از جوانان
جنگهاي خونینی که در جاهلیت بین دو طایفهي اوس و خزرج واقع ) « بُغاث » یهودي دستور داد که به جمع آنان بپیوندد و حوادث
شده بود) را یادآور شود. این نقشه با مهارت اجرا شد و برخی از مسلمانان به بحث و جدل پرداختند و همدیگر را تهدید کردند که
آن صحنهها را تجدید خواهند کرد و نزدیک بود که جنگ شعلهور شود. خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و ایشان با جمعی
از مهاجرین به سراغ آنها رفتند و با سخنان تکان دهندهي خود آنها را بیدار ساختند. آن جمعیت با شنیدن سخنان آرامبخش پیامبر
صلی الله علیه و آله سلاحها را بر زمین گذاشتند و همدیگر را در آغوش کشیدند و به شدت گریستند. در این هنگام تفسیر قرآن
مهر جلد سوم، ص: 196 آیهي فوق و سه آیهي بعدي فرود آمد و مسلمانان دانستند که این آتشافروزي از نقشههاي دشمنان اسلام
در اینجا، یا آیاتی است که در تورات دربارهي نشانههاي پیامبر اسلام صلی الله « آیات » نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از «1» . بود
علیه و آله وارد شده بود و یا مجموعهي (آیات و) معجزاتی است که بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردید و حکایت از
حقانیت او میکند. 2. یکی از روشهاي تربیت و تبلیغ و بیدار کردن غافلان و گمراهان، طرح پرسشهاي مؤدبانه، همراه با توبیخ
است و قرآن در این آیه و آیهي بعد از این روش تربیتی استفاده کرده است. 3. چنانچه کسی بپندارد دیگران از اسرار و مطالب او
اطلاع پیدا نمیکنند، به راحتی راه حقپوشی و انکار و کفر را در پیش میگیرد، اما اگر توجه کند که خدا از اسرار او آگاه است و
چیزي از او پنهان نمیماند، معمولًا حق را نمیپوشاند و آیات الهی را انکار نمیکند و کفر نمیورزد. بر او علم یک ذره پوشیده
نیست که پیدا و پنهان به نزدش یکی است (سعدي) آموزهها و پیامها: 1. اهل کتاب به احاطهي علمی خدا توجه کنید و کفر
صفحه 59 از 127
نورزید. 2. براي تربیت و تبلیغ از پرسشهاي بیدارگر و کوبنده استفاده کنید. *** ص: 197 قرآن کریم
در آیهي نود و نهم سورهي آلعمران بار دیگر با سرزنش اهل کتاب (یهودیان) به خاطر توطئهگري آگاهانه و ایجاد انحراف
اي» : میفرماید: 99 . قُلْ یأَهْلَ الْکِتبِ لِمَ تَصُ دُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجاً وَ أَنتُمْ شُهَدَآءُ وَ مَا اللَّهُ بِغفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بگو
اهل کتاب، چرا کسی را که ایمان آورده، از راه خدا باز میدارید، (و) میخواهید آن [راه] را منحرف سازید؟! و حال آنکه شما
به « عدم غفلت خدا از اعمال » نکتهها و اشارهها: 1. شاید تعبیر «. (بر درستی آن) شاهدید. و خدا از آنچه انجام میدهید، غافل نیست
خاطر این باشد که یهود براي پیشبرد مقاصد شوم خود غالباً نقشههاي مخفیانه میکشیدند و این توطئههاي پنهانی در افراد غافل و
ناآگاه مؤثر میشد. پس اگر برخی مردم غافل تحت تأثیر توطئههاي شما قرار گیرند خدایی که از اسرار نهان و آشکار آگاه است،
و دلالت بر استمرار «2» 2. از تعبیرات این آیه، که با فعل مضارع آمده است «1» . غافل نخواهد بود و مجازات او در انتظار شماست
دارد، استفاده میشود که دشمنان اسلام، به ویژه یهود، هر لحظه براي انحراف مسلمانان تلاش میکنند و به این کار ادامه خواهند
داد. پس مسلمانان باید همیشه هوشیار باشند و از نقشهها و حیلههاي دشمنان غافل نشوند و دست پنهان دشمنان، به ویژه یهودیان را
در اختلافات گروههاي مسلمان شناسایی کنند. 3. مخالفان اسلام، به ویژه یهودیان، از دو راه علیه مسلمانان توطئه میکنند: تفسیر
قرآن مهر جلد سوم، ص: 198 اول سد کردن راه پیشرفت مسلمانان و دیگري به انحراف کشاندن آنان. این در حالی است که از
حقانیّت اسلام آگاهاند ولی لجاجت میکنند. آموزهها و پیامها: 1. دشمنان اسلام دست از توطئه بردارید که شما تحت نظر خدا
هستید (و به حساب شما رسیدگی خواهد کرد). 2. مؤمنان، دشمنان درصدد مانع تراشی و منحرف ساختن شما هستند. 3. اهل
کتاب از حقانیّت اسلام مطلع هستند (ولی لجاجت میکنند) و آگاهانه علیه اسلام توطئه میکنند. 4. توطئهي دشمنان اسلام را
بشناسید (و آنها را خنثی سازید).